پایش تغییرات کاربری اراضی در ارتباط با اکولوژی، جنگلزدایی، بیابانزایی، شهرنشینی، سیل، خشکسالی، مدیریت پایدار منابع طبیعی، تضمین اکولوژیک، شناسایی و مدلسازی اثرات تغییرات اقلیم انجام می شود (Lambin و Ehrlich، 1997؛ López و همکاران، 2001؛ Russell-Smith و همکاران، 2003؛ Lo و Quattrochi، 2003؛ Fraser و همکاران، 2005؛ Bayarjargal و همکاران، 2006؛ Liu و همکاران، 2002).
یکی از مشکلات عمده در مدلسازی تغییرات کاربری اراضی بویژه در مقیاس جهانی و منطقه ای تنوع متغیر ها و محدودیت های تغییرات کاربری اراضی در مقیاس محلی است (Park و همکاران، 2005). انجام تصمیم گیری از قبیل اتخاذ راهبرد[1]، سیاست، برنامه اجرایی[2]، طرحریزی و ارزیابی توان با GIS، نیاز به ارائه و ساخت مدل های مربوط به سطوح مختلف تصمیم گیری دارد، یعنی «مبانی تصمیم گیری در GIS، مدلها هستند». به طور کلی مدلسازی بدین جهت به عمل می آید که بتوان 1) پیچیدگی نظام را ساده تر نمود که قابل درک باشد، 2) جمع بندی از اطلاعات گردآوری شده داشت، که بتوانند با هم از نظر ماهیت داده ها سازگار باشند و 3) شبیه سازی از تلفیق اطلاعات موجود درست کرد که شباهتی به جهان واقعی داشته باشد (مخدوم، 1383).
مدلهای تغییرات کاربری اراضی ابزارهایی جهت آنالیز دلایل و پیامدهای تغییرات کاربری اراضی به منظور درک بهتر عملکرد سیستم های کاربری اراضی، مدیریت کاربری اراضی و شناسایی زونهای حساس هستند. این مدل ها برای رهایی مجموعه پیچیده ای از نیروهای اقتصادی-اجتماعی و بیوفیزیکی که بر نرخ و الگوی فضایی تغییرات کاربری اراضی و تخمین اثرات تغییر در کاربری اراضی مفید هستند کاربرد دارند. علاوه بر این، میتوانند تغییرات پوشش اراضی را در آینده با توجه به سناریوهای مختلف شناسایی کنند. به طور خلاصه، این مدل ها ابزار هایی مفید هستند که تکمیل کننده قابلیت ذهن بشر برای آنالیز تغییرات کاربری اراضی و گرفتن تصمیمات آگاهانهتر میباشند (Verburg و همکاران، 2004).
در همین راستا مدلهای زیادی برای آشکارسازی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی ارائه شدهاند که مدلساز تغییر سرزمین(Land Change Modeler: LCM) نیز جهت ایجاد توسعه پایدار بوم شناختی، راه حلی نرم افزاری است که برای تشخیص مسئله مبرم و رو به افزایش تبدیل زمین و نیازهای بخصوص تحلیلی حفظ تنوع زیستی طراحی و ساخته شده است و به صورت برنامه عمودی درون سامانه نرم افزاری IDRISI وجود داشته، همچنین به صورت افزونه برای ArcGIS از شرکت ESRI نیز در دسترس می باشد. LCM ابزاری را در اختیار قرار می دهد که به کمک آن میتوان به ارزیابی و پیشبینی تغییرات پوشش اراضی و تأثیرات آن بر زیستگاه گونهها و تنوع زیستی پرداخت.
بررسی تغییرات تالاب ها طی دهه های گذشته تاکنون و مشخص کردن سمت و سوی این تغییرات، برای مدیریت و چگونگی بهره برداری از تالاب ها و ارائه راهکارهایی که باعث شوند در لیست مونترو قرار نگیرند، بسیار ضروری است (کرمی و میرسنجری، 1397). در جهان بیشترین اکوسیستم های در معرض خطر، تالاب ها هستند که دلایل آن پیچیده و تنها به استفاده از زمین و آب تالاب مربوط نمی شود بلکه مدیریت حوزه های بالادست و فشارهای خارجی نظیر تغییرات اقلیم و رشد جمعیت نیز تاثیر گذارند. تالاب ها در شرایط طبیعی، منافع اقتصادی، زیستمحیطی و فرهنگی زیادی به جوامع محلی از جمله حفاظت از کیفیت آب، سیل و کنترل فرسایش، زیستگاه حیاتوحش، آبزی پروری و فرصتهای منحصربه فرد برای آموزش و تفرج فراهم میکنند (مکرونی و همکاران، 1395).
یکی از تالاب های مهم و مرزی کشور تالاب هورالعظیم است که خود جزیی از بزرگترین تالابهای جهان بهنام تالاب بین النهرین با مساحتی بالغ بر 9000 کیلومترمربع است. این تالاب از هور مرکزی، هورالحمار و هورالهویزه تشکیل شده است، هورالحمار در انتهای رودخانه فرات، هور مرکزی در انتهای شاخههای دلتای غربی دجله و هویزه مابین انتهای شاخههای دلتای شرق دجله و انتهای رودخانه کرخه واقع شده است. از این سه، هور مرکزی و هورالحمار کاملا در کشور عراق قرار دارند و از هویزه حدود دو سوم آن در عراق و یک سوم آن در کشور ایران واقع است و قسمت ایرانی با نام هورالعظیم شناخته میشود (زیبانچی و همکاران، 1388؛ احمدزاده، 1395). تالاب هورالعظیم به دلایل تاریخی، فرهنگی و محیط زیستی از اهمیت بین المللی برخوردار است اما همواره تحت تاثیر تخریبهای ناشی از عوامل بشری یا آنتروپوژنیک در سطوح ملی و بینالمللی به صورت مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته است. مهمترین تهدیدها و تخریبها در اکوسیستم آبی معطوف به مداخلات انسانی در کشورهای منطقه مانند سدسازی کشور ترکیه، حفر چاههای متعدد در عراق و احداث سد کرخه در ایران منجر به خشک شدن بخش عظیمی از این اکوسیستم بزرگ آبی شده است. تبعات خشکی تالاب و بدل شدن آن از یک منطقه جاذب گرد و غبار به منبع تولیدکننده گرد و غبار از پیامدهای آنتروپوژنیک و مخرب حیات بشریت، گیاهان و جانوران بوده است. بنابراین تغییر در کاربری زمین و نحوه مدیریت سرزمین، منجر به پیامدهای محیطزیستی زیادی میگردد که نیازمند تحقیق و یافتن نحوه اثرگذاری در آینده سرزمین میشود. یکی از انگیزههای انتخاب تالاب هورالعظیم برای مدلسازی تغییرات، آشکار نمودن زمانی و مکانی این تغییرات در سرزمین و کمک به فرآیند تصمیمگیری خردمندانه مدیران بوده و امید است به عزم ملی و بینالمللی جهت حفاظت و احیا تالاب کمک نماید و پایگاه رقومی به روز و با صحت بالایی را جهت اجرای سایر مدل هایی که ورودی اولیه آنها نقشه های تغییرات پوشش سرزمین است فراهم آورد. لازم به ذکر است با توجه به مرور منابع انجام شده، برای اولین بار است که بررسی تغییرات تالاب هورالعظیم طی دوره زمانی گذشته بررسی و مدلسازی این تغییرات برای سال های آینده شبیهسازی میشود.
" />
چاپ صفحه | صفحه نخست سامانه | مجری و همکاران | اطلاعات تفضیلی | دانلود | دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان |
کد طرح | 400000016 |
عنوان فارسی طرح | مدل¬سازی مکانی-زمانی تغییرات پوشش سرزمین تالاب هورالعظیم با استفاده از رویکرد ترکیبی شبکه عصبی مصنوعی، بهینه سازی چند منظوره و زنجیره مارکف |
عنوان لاتین طرح | Hybrid spatiotemporal simulation of future changes in Hooralazim wetland using a hybrid approch combining artificial neural network, multiobjective optimization and Markov chain analysis |
محل اجرای طرح | دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان |
وضعیت اجرای طرح | |
تاریخ تصویب | |
تاریخ خاتمه |
نام و نامخانوادگی | سمت در طرح | نوع همکاری | درجهتحصیلی | پست الکترونیک |
---|---|---|---|---|
شریف جورابیان شوشتری | مجری | اول | دکترای تخصصی | Joorabian@asnrukh.ac.ir |
عنوان | متن |
---|---|
پیشینه طرح | |
کلمات کلیدی | |
بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق | کاربری اراضی جهانی به طور معناداری طی دهه های اخیر تغییر کرده است، از طرفی تالابها حساسترین اکوسیستمها به تغییرات کاربری اراضی و اکوسیستمهای منحصر به فرد با تنوع بالای گیاهی و جانوری میباشند (Mitsch و همکاران، 2016). از اینرو پایش تغییرات کاربری و پوشش سرزمین به منظور مدیریت، کنترل و انجام اقدامات بهموقع در جهت کاهش تهدیدات و خسارات ناشی از این تغییرات در مقیاس سیمای سرزمین، ضروری است (اصغری پوده و همکاران، 1398). در مقیاس جهانی رشد جمعیت میتواند به عنوان دلیل تاریخی اصلی برای تغییرات کاربری اراضی در نظر گرفته شود، اگرچه واکنشها و فرآیندهای مختلف را میتوان در مقیاسهای دقیقتری در نظر گرفت. در کشورهای توسعهیافته، تغییرات پوشش سرزمین به دلایلی مانند کشاورزی یا توسعه شهر و فرآیندهای مرتبط ایجاد میشود اما همچنین نیاز فزاینده به حفظ تنوع زیستی و کیفیت اقتصادی محیط زیست در چارچوب تغییرات جهانی دیده میشود (Muñoz-Rojas و همکاران، 2011). آشکارسازی تغییرات فرآیند تشخیص تفاوتها در وضعیت یک پدیده با مشاهده آن در زمانهای مختلف است. آشکارسازی تغییرات در بسیاری از کاربردهای مرتبط با تغییرات پوشش سرزمین نظیر تغییر کشت و تغییرات سرزمین، تخریب زمین و بیابان زایی، تغییرات ساحل و رشد شهر، تغییرات الگوی سیمای شهری، جنگل زدایی، فعالیتهای معدنی و تخریب زیستگاه مفید است. اطلاعات تاریخی، دقیق و متوالی در مورد تغییرات سطح زمین برای هر نوع برنامه توسعه پایدار که کاربری اراضی به عنوان یکی از معیارهای ورودی عمده عمل میکند، بسیار مهم است. بنابراین آنالیز و نقشه سازی وضعیت حال حاضر و تغییرات کاربری اراضی طی زمان، جهت درک بهتر و ارائه راه حل موثر برای مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی مهم شناخته شده است (Abd El-Kawy و همکاران، 2011). سامانه اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور ابزارهای قدرتمند و مقرون به صرفهای جهت ارزیابی پویایی زمانی و مکانی پوشش سرزمین هستند. داده های سنجش از دور دیتاهای چندزمانه ارزشمندی را در مورد فرآیندها و الگوهای تغییرات پوشش سرزمین فراهم و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت نقشهسازی و آنالیز این الگوها مفید است. به علاوه، آرشیوهای رقومی دادههای سنجش از دور فرصتی را جهت مطالعه تغییرات تاریخی پوشش سرزمین فراهم می کنند و الگوی جغرافیایی این تغییرات را در ارتباط با سایر عوامل محیط زیستی و انسانی میتوان ارزیابی کرد (Dewan و Yamaguchi، 2009). روشهای مختلفی از الگوریتمهای دیجیتالی برای آشکارسازی تغییرات پوشش سرزمین از دادههای سنجش از دور ایجاد شدهاند. با وجود این دامنه گسترده، روشها به طور اساسی در دو طبقه وسیع خلاصه میشوند، آنهایی که آشکارسازی تغییرات را انجام میدهند و سپس طبقات را مشخص میکنند (Pre-classification) و آنهایی که اول طبقات را مشخص میکنند و سپس آشکارسازی تغییرات را انجام میدهند مثل مقایسه پس از طبقهبندی (Post-classification) (Van Oort، 2007). در روشهای Pre-classification تصاویر 2 تاریخ مختلف به یک تصویر جدید تبدیل میشوند که شامل تغییرات طیفی وسیع است. مزایای عمده روش Post-classification که در آن بررسی پیکسل به پیکسل تغییر کاربری انجام خواهد شد و طی آن نقشه آشکارسازی تغییرات با تکنیک Post Classification Comparison تهیه خواهد شد این است که تصاویر 2 تاریخ جداگانه طبقهبندی میشوند، در نتیجه کمترین مشکل تصحیح رادیومتریک بین دو تاریخ وجود خواهد داشت. در این روش ارزیابی مقایسه پس از طبقه بندی کلاً به دقت طبقهبندی اولیه وابسته است (Coppin و همکاران، 2004) و نتایج طبقهبندی ضعیف باعث عدم قطعیت در نقشه تغییر میشود. به علاوه، این روش به خوبی در مناطق همگن بزرگ با تغییرات عمده عمل میکند (Rafiee، 2009). پایش تغییرات کاربری اراضی در ارتباط با اکولوژی، جنگلزدایی، بیابانزایی، شهرنشینی، سیل، خشکسالی، مدیریت پایدار منابع طبیعی، تضمین اکولوژیک، شناسایی و مدلسازی اثرات تغییرات اقلیم انجام می شود (Lambin و Ehrlich، 1997؛ López و همکاران، 2001؛ Russell-Smith و همکاران، 2003؛ Lo و Quattrochi، 2003؛ Fraser و همکاران، 2005؛ Bayarjargal و همکاران، 2006؛ Liu و همکاران، 2002). یکی از مشکلات عمده در مدلسازی تغییرات کاربری اراضی بویژه در مقیاس جهانی و منطقه ای تنوع متغیر ها و محدودیت های تغییرات کاربری اراضی در مقیاس محلی است (Park و همکاران، 2005). انجام تصمیم گیری از قبیل اتخاذ راهبرد[1]، سیاست، برنامه اجرایی[2]، طرحریزی و ارزیابی توان با GIS، نیاز به ارائه و ساخت مدل های مربوط به سطوح مختلف تصمیم گیری دارد، یعنی «مبانی تصمیم گیری در GIS، مدلها هستند». به طور کلی مدلسازی بدین جهت به عمل می آید که بتوان 1) پیچیدگی نظام را ساده تر نمود که قابل درک باشد، 2) جمع بندی از اطلاعات گردآوری شده داشت، که بتوانند با هم از نظر ماهیت داده ها سازگار باشند و 3) شبیه سازی از تلفیق اطلاعات موجود درست کرد که شباهتی به جهان واقعی داشته باشد (مخدوم، 1383). مدلهای تغییرات کاربری اراضی ابزارهایی جهت آنالیز دلایل و پیامدهای تغییرات کاربری اراضی به منظور درک بهتر عملکرد سیستم های کاربری اراضی، مدیریت کاربری اراضی و شناسایی زونهای حساس هستند. این مدل ها برای رهایی مجموعه پیچیده ای از نیروهای اقتصادی-اجتماعی و بیوفیزیکی که بر نرخ و الگوی فضایی تغییرات کاربری اراضی و تخمین اثرات تغییر در کاربری اراضی مفید هستند کاربرد دارند. علاوه بر این، میتوانند تغییرات پوشش اراضی را در آینده با توجه به سناریوهای مختلف شناسایی کنند. به طور خلاصه، این مدل ها ابزار هایی مفید هستند که تکمیل کننده قابلیت ذهن بشر برای آنالیز تغییرات کاربری اراضی و گرفتن تصمیمات آگاهانهتر میباشند (Verburg و همکاران، 2004). در همین راستا مدلهای زیادی برای آشکارسازی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی ارائه شدهاند که مدلساز تغییر سرزمین(Land Change Modeler: LCM) نیز جهت ایجاد توسعه پایدار بوم شناختی، راه حلی نرم افزاری است که برای تشخیص مسئله مبرم و رو به افزایش تبدیل زمین و نیازهای بخصوص تحلیلی حفظ تنوع زیستی طراحی و ساخته شده است و به صورت برنامه عمودی درون سامانه نرم افزاری IDRISI وجود داشته، همچنین به صورت افزونه برای ArcGIS از شرکت ESRI نیز در دسترس می باشد. LCM ابزاری را در اختیار قرار می دهد که به کمک آن میتوان به ارزیابی و پیشبینی تغییرات پوشش اراضی و تأثیرات آن بر زیستگاه گونهها و تنوع زیستی پرداخت. بررسی تغییرات تالاب ها طی دهه های گذشته تاکنون و مشخص کردن سمت و سوی این تغییرات، برای مدیریت و چگونگی بهره برداری از تالاب ها و ارائه راهکارهایی که باعث شوند در لیست مونترو قرار نگیرند، بسیار ضروری است (کرمی و میرسنجری، 1397). در جهان بیشترین اکوسیستم های در معرض خطر، تالاب ها هستند که دلایل آن پیچیده و تنها به استفاده از زمین و آب تالاب مربوط نمی شود بلکه مدیریت حوزه های بالادست و فشارهای خارجی نظیر تغییرات اقلیم و رشد جمعیت نیز تاثیر گذارند. تالاب ها در شرایط طبیعی، منافع اقتصادی، زیستمحیطی و فرهنگی زیادی به جوامع محلی از جمله حفاظت از کیفیت آب، سیل و کنترل فرسایش، زیستگاه حیاتوحش، آبزی پروری و فرصتهای منحصربه فرد برای آموزش و تفرج فراهم میکنند (مکرونی و همکاران، 1395). یکی از تالاب های مهم و مرزی کشور تالاب هورالعظیم است که خود جزیی از بزرگترین تالابهای جهان بهنام تالاب بین النهرین با مساحتی بالغ بر 9000 کیلومترمربع است. این تالاب از هور مرکزی، هورالحمار و هورالهویزه تشکیل شده است، هورالحمار در انتهای رودخانه فرات، هور مرکزی در انتهای شاخههای دلتای غربی دجله و هویزه مابین انتهای شاخههای دلتای شرق دجله و انتهای رودخانه کرخه واقع شده است. از این سه، هور مرکزی و هورالحمار کاملا در کشور عراق قرار دارند و از هویزه حدود دو سوم آن در عراق و یک سوم آن در کشور ایران واقع است و قسمت ایرانی با نام هورالعظیم شناخته میشود (زیبانچی و همکاران، 1388؛ احمدزاده، 1395). تالاب هورالعظیم به دلایل تاریخی، فرهنگی و محیط زیستی از اهمیت بین المللی برخوردار است اما همواره تحت تاثیر تخریبهای ناشی از عوامل بشری یا آنتروپوژنیک در سطوح ملی و بینالمللی به صورت مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته است. مهمترین تهدیدها و تخریبها در اکوسیستم آبی معطوف به مداخلات انسانی در کشورهای منطقه مانند سدسازی کشور ترکیه، حفر چاههای متعدد در عراق و احداث سد کرخه در ایران منجر به خشک شدن بخش عظیمی از این اکوسیستم بزرگ آبی شده است. تبعات خشکی تالاب و بدل شدن آن از یک منطقه جاذب گرد و غبار به منبع تولیدکننده گرد و غبار از پیامدهای آنتروپوژنیک و مخرب حیات بشریت، گیاهان و جانوران بوده است. بنابراین تغییر در کاربری زمین و نحوه مدیریت سرزمین، منجر به پیامدهای محیطزیستی زیادی میگردد که نیازمند تحقیق و یافتن نحوه اثرگذاری در آینده سرزمین میشود. یکی از انگیزههای انتخاب تالاب هورالعظیم برای مدلسازی تغییرات، آشکار نمودن زمانی و مکانی این تغییرات در سرزمین و کمک به فرآیند تصمیمگیری خردمندانه مدیران بوده و امید است به عزم ملی و بینالمللی جهت حفاظت و احیا تالاب کمک نماید و پایگاه رقومی به روز و با صحت بالایی را جهت اجرای سایر مدل هایی که ورودی اولیه آنها نقشه های تغییرات پوشش سرزمین است فراهم آورد. لازم به ذکر است با توجه به مرور منابع انجام شده، برای اولین بار است که بررسی تغییرات تالاب هورالعظیم طی دوره زمانی گذشته بررسی و مدلسازی این تغییرات برای سال های آینده شبیهسازی میشود.
|
خلاصه نتیجه اجرای طرح |
نام فایل | تاریخ درج فایل | اندازه فایل | دانلود |
---|---|---|---|
proposal.doc | 1400/08/15 | 1692160 | دانلود |