ارتباط بین فاکتورهای خاکسازی و تنوع کانی های رسی در خاک های رودخانه های مهم استان خوزستان

Relationship between soil forming factors and clay minerals diversity in some Khozestan rivers.


چاپ صفحه
پژوهان
صفحه نخست سامانه
نویسندگان
نویسندگان
اطلاعات تفضیلی
اطلاعات تفضیلی
دانلود مقاله
دانلود مقاله
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان

نویسندگان: نفیسه رنگ زن , سیروس جعفری

عنوان کنگره / همایش: چهاردهمین کنگره علوم خاک ایران , دانشگاه ولی عصر(عج)رفسنجان , 1394

اطلاعات کلی مقاله
hide/show

کد مقاله 943045
عنوان فارسی مقاله ارتباط بین فاکتورهای خاکسازی و تنوع کانی های رسی در خاک های رودخانه های مهم استان خوزستان
عنوان لاتین مقاله Relationship between soil forming factors and clay minerals diversity in some Khozestan rivers.
نوع ارائه سخنرانی
عنوان کنگره / همایش چهاردهمین کنگره علوم خاک ایران
نوع کنگره / همایش داخلی-ملی
کشور مقصد
محل برگزاری کنگره دانشگاه ولی عصر(عج)رفسنجان
سال انتشار/ارائه 1394

نویسندگان
hide/show

نویسنده نفر چندم مقاله
نفیسه رنگ زنسوم
سیروس جعفریدوم

اطلاعات تفضیلی
hide/show

عنوان متن
AAbstractAbstract This study was performed to investigate the relationship between Soil formation factors and clay minerals assemblages of major Rivers Khuzestan’s alluvial soils. Selected 33 profiles were diged in Karkheh, Karoon and Zohreh rivers. These profiles site were selected according to the difference in parent materials, the drainage and land use. In mineralogical compositions of river Karkheh Illite di octahedral, chlorite, kaolinite and quartz were identifiedAlso, palygorskite )was added to this soils due to Wind depositions( and Vermiculite. Illite and vermiculite has been decreased from surface to depth. Smectite origion was from Karkheh River sediments and increase in the surface from transformation of vermiculite, It was stable in poor drainage, salinity and alkalinity conditions. The clay mineral diversity of Karoon and Zohreh Rivers were same as Karkhe River. Smectite was unstable in Karoon Rivers soils under good drainage, also palygorskite was identified in this area. In the Zohreh River’s soils,palygorskite had origin of the dust. It was stable due to high amounts of gypsum, high pH in surface soil. Keywords: Alluvial, Smectite, XRD, Profil, Mineral
چکیدهاین مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین فاکتورهای خاکسازی با تنوع کانی های رسی خاک های آبرفتی رودخانه های مهم استان خوزستان انجام شد. 33 خاکرخ در اراضی حاشیه رودخانه های کرخه، کارون و زهره بر اساس تفاوت در مواد مادری، وضعیت زه کشی و کاربری اراضی انتخاب و کانی شناسی شد. در ترکیب کانی شناسی رسوبات رودخانه کرخه با کشت تناوبی ایلیت دی اکتاهیدرال، کلریت، کائولینیت و کوارتز موروثی، پالی گورسکایت (از منشأ رسوبات بادی) و ورمی کولیت ملاحظه شد. ایلیت و ورمی کولیت از سطح به عمق کاهش، منشأ اصلی اسمکتیت انتقال در اثر جریان های رودخانه کرخه و افزایش آن در سطح ناشی از تحول ورمی کولیت و در عمق نوتشکیلی در شرایط زهکشی نامناسب، شوری و قلیاییت است. کانی های خاک-های رودخانه های کارون و زهره نیز مشابه رودخانه کرخه بود. اسمکتیت در خاک های زهکشی شده رودخانه کارون ناپایدار و منشأ پالی گورسکایت در اثر شوری زیاد و پ هاش بالا همراه با منیزیم زیاد قبل از کشت و کار و همچنین رسوبات بادی و گرد و غبار می باشد. پالی گورسکایت در خاک های رودخانه زهره نیز از منشأ گرد و غبار بوده ولی به واسطه مقادیر بالای گچ پایدار بوده و در سطح خاک پایدار مانده است. واژه های کلیدی: آبرفت، اسمکتیت، پراش پرتو ایکس، خاکرخ، کانی
متن مقاله
نتیجه مقالهخاکرخ مطالعه شده در حاشیه رودخانه کرخه (منطقه سبحانیه حوالی شهر سوسنگرد) در واحد فیزیوگرافی دشت آبرفتی رودخانه ای قرار دارد. به واسطه شیب کم منطقه، سطح آب زیرزمینی در کمتر از یک متر و بالا بودن نسبت تبخیر و تعرق به بارندگی، خیز مویینگی در ماه های گرم سال شدت گرفته، خاک ها شور شده اند. این عامل موجب شده که کشت تناوبی (گندم) فقط در بخشی از سال با آبیاری و زه کشی مصنوعی امکان پذیر باشد. به علت تغییرات سطح آب زیرزمینی طی سال در اثر آبیاری مکرر و زه کشی نامناسب، رنگدانه در افق تحت الارض تشکیل شده است. این خاکرخ در زیرگروه Typic Haploustepts رده بندی می شود (کلید طبقه بندی خاک، 2014). همانطور که الگوی XRD افق سطحی خاکرخ کرخه نشان می دهد (شکل 1)، پیک 3/14 انگسترومی و تقویت آن در تیمار منیزیم در مرتبه اول و سوم (7/4) حضور لایه بروسایت کانی کلریت، را نشان می دهد. این رس ثانویه، از مواد مادری در این خاک ها تشکیل گردیده است. در رسوباتی که حاوی مقادیر متنابهی از منیزیم باشند، پدید آمده و در اثر آبشویی و حذف لایه بروسایت منیزیم دار نیز از خاک حذف می شود. کلریت در کلیه خاک های خوزستان فراوان می باشد (پیشگیر و جعفری، 1391). پیک 10 انگسترومی در تمامی تیمارها، حضور کانی ایلیت را بازگو می کند. همچنین پیک 01/5 انگسترومی نیز نشان از دی اکتاهیدرال بودن این کانی است. کانی های دی اکتاهیدرال ایلیت از تری اکتاهیدرال آن در برابر هوادیدگی و شرایط اکسید و احیا مقاومت بیشتری داشته، به همین جهت در خاک ها بیشتر یافت می شوند. این کانی نیز در خاک های خوزستان به وفور وجود دارد. در اراضی تحت کشت بدون مصرف کود پتاسه، به دلیل مصرف پتاسیم توسط گیاه، پتاسیم از لایه های این کانی تخلیه شده و منجر به هوادیده شدن و تبدیل آن به ورمی کولیت یا شبه ایلیت شده است. به اعتقاد ریچ و بلک (1964) نیز ورﻣی کﻮﻟیﺖ از ﻣیکﺎ و ﺑﺮ اﺛﺮ ﺣﺬف ﭘﺘﺎﺳیﻢ و ﺟﺎﻧﺸیﻦ ﺷﺪن آن ﺑﺎ کﺎﺗیﻮن ﻫﺎی ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺒﺎدل ﻫیﺪراﺗﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣی آیﺪ. اسمکتایت از جمله کانی های مهم در بخش رس ریز خاک است و علاوه بر منشأ موروثی، می تواند نتیجه تحول سایر کانی-ها و یا نوتشکیلی باشد (رایدسوکوپ و اولری، 2002). با توجه به مقدار زیاد اسمکتیت در این افق سطحی، احتمال می رود که بیشترین مقدار آن از طریق پدیده انتشار و انتقال به وسیله آب رودخانه به خاک به ارث رسیده باشد. اندازه ریز اسمکتیت سبب می شود که بتواند در جریان های انتقالی آب تا مسافت های زیادی طی شود و شوری و قلیاییت الکترولیت سبب رسوب آن گردد. چنین نتایجی در رسوبات بخش های جنوبی رودخانه کارون توسط جعفری و نادیان (1390) گزارش شده است. علاوه بر موروثی بودن، احتمالاً این کانی در نتیجه تحول کانی میکایی در افق سطحی نیز تشکیل شده باشد. زیرا در اراضی تحت کشت، آبیاری مکرر همراه با زهکشی مصنوعی صورت گرفته و جذب پتاسیم توسط ریشه گیاه نیز مسیر تحول این کانی را از ورمیکولیت حاصل از تحول میکا امکان پذیر می نماید. تحول اسمکتیت از ایلیت در اثر تخلیه پتاسیم از گیاه برای اراضی تحت کشت نیشکر و تناوبی هفت تپه خوزستان توسط جعفری و باقرنژاد (1386) نیز گزارش شده است. در فصول گرم سال که میزان تبخیر از سطح افزایش می یابد، صعود مویینگی آب و املاح در خاک سبب تجمع املاح و شوری در سطح شده و امکان کشت گیاه در این خاک ها امکان پذیر نیست. لذا زهکشی نامناسب سبب پایداری اسمکتیت در این خاک شده است. کانی پالی گورسکایت در این خاک به میزان قابل توجهی قابل ملاحظه است. حضور این کانی در بسیاری از خاک های خوزستان به دلیل شرایط تبخیری و نوتشکیلی در شرایط شور گزارش شده است (جعفری و نادیان، 1390). مقادیر زیاد پالی-گورسکایت در سطح خاک می تواند به رسوبات بادی اراضی یا کشورهای مجاور نسبت داده شود (پیشگیر و جعفری، 1391). این نتیجه گیری به دلیل مقادیر کمتر آن در عمق خاک (افق C) همین خاکرخ مستدل تر است. ازجمله دیگر کانی های غالب در این خاک، کائولینیت است که همانگونه قبلاً ذکر شده به صورت موروثی به خاک اضافه شده است. شکل1- الگوی XRD افق Ap خاکرخ سبحانیه روند مشابهی از لحاظ تنوع کانی های رسی در افق های Bw1 و Cg این خاک ملاحظه گردید. مقادیر ایلیت از سطح به عمق رو به کاهش بوده که می تواند به حذف پتاسیم و هوادیدگی این کانی مربوط باشد. به علت جذب کمتر پتاسیم توسط گیاه در افق زیرسطحی، تحول ایلیت کمتر صورت گرفته و مقدار ورمی کولیت و اسمکتایت در افق Bw1 نسبت به Ap کمتر است. احتمالاً بیشترین مقدار اسمکتیت Bw1 در نتیجه جریانات انتقالی مواد معلق رودخانه، به خاک اضافه شده و حضور آن از تحول ایلیت نقش کمتری دارد. اما میزان پیک اسمکتیت در افقCg این خاک به میزان قابل توجهی مجدداً افزایش یافته است که دلیل آن را می توان به نوتشکیلی این کانی در شرایط متناوب اکسید و احیا و زه کشی ضعیف همراه با پ هاش بالا، شوری خاک و تجمع منیزیم نسبت داد. مقادیر کانی کلریت نیز از سطح به عمق کمتر شده است که نشانگر میزان بیشتر این کانی ها در رسوبات افق های سطحی تر و در نتیجه موروثی بودن آن ها باشد. خاکرخ بعدی در اراضی ساحل غربی رودخانه کارون در کشت و صنعت نیشکر امیرکبیر (جنوب غربی اهواز) در واحد فیزیوگرافی دشت آبرفتی رودخانه ای واقع است. آبیاری مکرر در این اراضی به همراه زه کشی مصنوعی سبب کاهش شوری خاک و امکان کشت نیشکر شده است. شیب منطقه کمتر از 2 درصد بوده و در زیرگروه Typic Haploustepts رده بندی می شود (کلید طبقه بندی خاک، 2014). در نمونه رس مربوط به افق Ap در اراضی کشت و صنعت امیرکبیر، همانند خاکرخ قبل، رس های کلریت، ایلیت دی-اکتاهیدرال، کائولینیت و کوارتز با منشأ موروثی وجود دارند. مقدار ایلیت و ورمی کولیت در این اراضی کمتر است زیرا سابقه کشت و کار در این اراضی کمتر بوده و خروج پتاسیم در اثر آبشویی و جذب گیاهی و در نتیجه تحول ایلیت کم بوده است. مقدار بسیار کمی کانی اسمکتیت نیز در خاک وجود دارد که می تواند به عدم تحول ایلیت در این اراضی نسبت داده شود. ترکیب کانی شناسی افق Bw این خاک (شکل 2) مشابه Ap بوده با این تفاوت که مقادیر ایلیت و ورمی کولیت کمتر و اسمکتیت کمی بیشتر شده است. این روند تحول کلریت به اسمکتیت را تأیید می نماید. کاهش مقدار کلریت از سطح به عمق مؤید این امر است. در افق C1، شدت پیک اسمکتیت نسبت به Ap و Bw اندکی افزایش یافته است. زیرا این کانی در اثر آبشویی کمتر خاک پایدارتر است. روندی در تغییر پالی گورسکایت، کائولینیت و کوارتز مشاهده نشده است. اما در افق C2 شدت پیک ها کمی متفاوت است. کاهش میزان رطوبت قابل دسترس و عدم وجود ریشه گیاه (تخلیه کمتر پتاسیم) موجب تحول کمتر ایلیت و کلریت می شود. شدت پیک کانی های ورمی کولیت و اسمکتیت به دلیل بهبود وضعیت پایداری در شرایط کاهش میزان رطوبت و زهکشی مناسب، افزایش یافته است. به واسطه کاهش پایداری پالی گورسکایت در این شرایط، از شدت پیک این کانی به میزان قابل توجهی کاسته شده است. شکل 2- : الگوی XRD افق Bw کشت و صنعت امیرکبیر واحد فیزیوگرافی خاکرخ منطقه داربهاره - زیدون (جنوب غربی شهر بهبهان) در ساحل غربی رودخانه زهره، دشت مرتفع آبرفتی رودخانه ای و رده بندی آن Typic Aquisalids است (کلید طبقه بندی خاک، 2014). این خاکرخ نسبت به خاکرخ های کرخه و کارون در واحدهای مرتفع تری واقع شده و به واسطه شیب بیشتر از شرایط مناسب تر زهکشی برخوردار است. بنابراین جریان آب فرصت نفوذ کمتر داشته و فرسایش گالی از عوارض طبیعی در این منطقه است. بارندگی کم و عدم آبیاری در این بخش از اراضی منطقه، سبب تجمع ثانویه ذرات آهک و گچ (نه به حد افق کلسیک و جیبسیک) در افق های زیر سطحی شده است. سن رسوب گذاری و تشکیل خاک در این اراضی بیشتر از دو منطقه دیگر است. کانی شناسی افق سطحی (Ap) این خاک (شکل 3)، کانی های کلریت، کائولینیت، پالی گورسکایت، کوارتز و ایلیت را نشان می دهد که با خاک ساحل کارون و کرخه مشابهت دارد. سابقه زیاد کشت و کار در اراضی منطقه، موجب آبشویی خاک در اثر آبیاری و بارندگی شده است. مقادیر بیشتر ورمی کولیت و کمتر ایلیت در افق سطحی نسبت به خاکرخ های کرخه و کارون، حاکی از میزان بیشتر آبشویی است. میزان و شدت آبشویی به حدی نبوده که بتواند موجب تحول کامل ورمی کولیت به اسمکتایت شود. لذا افق سطحی، مقدار بسیار کمی اسمکتیت داشته و جزء کانی های غالب خاک به شمار نمی رود. مقدار زیاد پالی گورسکایت در افق سطحی و عدم حضور آن در افق های زیرسطحی خاکرخ، به جریان های انتقالی در اثر باد نسبت داده می شود. رطوبت کم همراه با مقادیر نسبتاً زیاد گچ در خاک و پ هاش بالا، بر پایداری پالی گورسکایت در افق سطحی مؤثر است. حضور نسبتاً زیاد پالی گورسکایت و اندک اسمکتایت، دلیل
AAbstract
چکیده
متن مقاله
نتیجه مقاله

لینک دانلود مقاله
hide/show

نام فایل تاریخ درج فایل اندازه فایل دانلود
kongere.doc1394/08/182049536دانلود