از منظر بوم­شناسان، کنترل بیولوژیک (زیستی)به عنوان بهترین جایگزین آفت­کش­ها شناخته شده (هایمپل و میلز[1]، 2017) و به عنوان یکی از اجزای کلیدی راهبردهای مدیریت تلفیقی آفات است (عبدالله زاده و همکاران[2]، 2015). نوعی از کنترل بیولوژیک، استفاده از دشمنان طبیعی با منشا بیرونی برای کنترل آفات می­باشد که این عوامل خارجی با هدف کنترل دائمی آفات مورد استفاده قرار می­گیرند (هاجک و آیلنبر[3]، 2018).  چنین استراتژی­هایی، توانایی و انگیزه کشاورزان را برای کنترل انواع آفات با اثربخشی بر کاهش جمعیت موجودات زنده مضر و افزایش ایمنی گیاهان تقویت می­کند (شریف زاده و همکاران[4]، 2107). واضح­ترین فایده این نوع کنترل مربوط به امنیت غذایی، سلامت انسانی و حفاظت از محیط­زیست با کنترل آفات کشاورزی، ناقلین بیماری و گونه­های مهاجم است (رودریگز و همکاران[5]، 2022). فونتس و والادارس[6] (2020) بیان می­کنند که مواد مورد استفاده در کنترل بیولوژیکی، باقیمانده تولید نمی­کنند یا خطرات سمی ایجاد نمی­کنند. بنابراین، آن­ها به محیط­زیست و سلامت آسیب نمی­رسانند؛ همچنین کنترل بیولوژیکی بر سایر موجودات (گونه‌های غیرهدف) که به نفع محیط‌زیست کشاورزی هستند، تأثیر نمی‌گذارد، که همین امر باعث افزایش کنترل در طول زمان می‌شود. به همین دلیل می­توان اظهار داشت که کنترل بیولوژیکی به ابزاری مفید برای توسعه پایدار بخش کشاورزی تبدیل شده است (رودریگز و همکاران[7]، 2022). اما ب وجود آن که کنترل بیولوژیک (زیستی)می­تواند مزایای بسیاری به همراه آورد، این روش نوین جایگزین شده برای کنترل آفات موفقیت­آمیز نبوده و پذیرش کافی توسط تولیدکنندگان صورت نگرفته است(عبدالله زاده و همکاران[8]، 2015)؛ به گونه‌ی که هنوز بسیاری از کشاورزان، استفاده از روش­های کنترل شیمیایی را به عملیات کنترل بیولوژیک (زیستی)ترجیح می­دهند (صفا و همکاران، 1398).

ادغام تدریجی شیوه­های جدید با در نظر گرفتن سیستم تولید کشاورزی، نه تنها به بعد زیست­محیطی بلکه به بعد اجتماعی نیز نیاز دارد (پورویس و همکاران[9]، 2109). بنابراین، درک و شناخت عمیق و دقیق رفتار کشاورزان برای پذیرش کنترل بیولوژیک (زیستی) لازم است (شریف زاده و همکاران[10]، 2107). و موفقیت هرگونه مداخله­ای در حوزه فعالیت­ها و برنامه­های مرتبط با کشاورزی پایدار (همچون استفاده از کنترل بیولوژیک) به استفاده از الگوها و مدل­های اجتماعی- روانشناختی بستگی دارد (صفا و همکاران، 1398). مدل­های رفتاری مختلفی تمایل به پذیرش را از طریق فرآیندهای مختلف ادراکی و شناختی-اجتماعی توضیح می­دهند. از محبوب­ترین نظریه­های روانشناسی زیست­محیطی که اغلب برای بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد زیست­محیطی استفاده می­شوند می­توان به مدل فعال­سازی هنجار (NAM) شوارتز 1977، نظریه رفتار برنامه­ریزی شده (TPB) آجزن 1991، نظریه ارزش-باور-هنجار (VBN) استرن 2000  اشاره کرد. این نظریه­های روانشناسی زیست­محیطی برای پیش­بینی تمایل برای مشارکت در رفتارهای زیست­محیطی استفاده شده است اما مطالعات تجربی گذشته نشان می‌دهد که مدل پذیرش فناوری (TAM) می­تواند نسبت قابل توجهی از واریانس (معمولاً حدود 40 درصد) را در اهداف استفاده و رفتار پذیرش، به جای مدل­های جایگزین مانند مدل عمل منطقی و رفتار برنامه­ریزی شده توضیح دهد( جوکار و همکاران[11]، 2017). بنابراین سوال مورد نظر در این پژوهش آن است که چه عواملی بر اساس مدل پذیرش فناوری (TAM) بر پذیرش روشهای کنترل بیولوژیک (زیستی) آفات از سوی کشاورزان اثرگذار هستند؟

 

[1] . Heimpel &Mills

[2] . Abdollahzadeh et al

[3] . Hajek & Eilenber

[4] . Sharifzadeh et al

[5] . Rodrigues et al

[6] . Fontes and Valadares-Inglis

[7] . Rodrigues et al

2. Abdollahzadeh et al

3. Purvis et al

[10] . Sharifzadeh et al

[11] . Jokar et al

" />

بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش کنترل بیولوژیک (زیستی) آفات از سوی کشاورزان در شهرستان باغملک: کاربرد مدل پذیرش فناوری (TAM)

Investigating the factors affecting adoption of biological pest control by farmers in Baghmalek County: Application of Technology Acceptance Model (TAM)


چاپ صفحه
پژوهان
صفحه نخست سامانه
مجری و همکاران
مجری و همکاران
اطلاعات تفضیلی
اطلاعات تفضیلی
دانلود
دانلود
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان

مجریان: معصومه فروزانی

کلمات کلیدی:

اطلاعات کلی طرح
hide/show

کد طرح 402000008
عنوان فارسی طرح بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش کنترل بیولوژیک (زیستی) آفات از سوی کشاورزان در شهرستان باغملک: کاربرد مدل پذیرش فناوری (TAM)
عنوان لاتین طرح Investigating the factors affecting adoption of biological pest control by farmers in Baghmalek County: Application of Technology Acceptance Model (TAM)
محل اجرای طرح
وضعیت اجرای طرح
تاریخ تصویب
تاریخ خاتمه

اطلاعات مجری و همکاران
hide/show

نام و نام‌خانوادگی سمت در طرح نوع همکاری درجه‌تحصیلی پست الکترونیک
معصومه فروزانیمجری مسئولاولدکترای تخصصیm.forouzani@yahoo.com

اطلاعات تفضیلی
hide/show

عنوان متن
پیشینه طرح
کلمات کلیدی
بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق

از منظر بوم­شناسان، کنترل بیولوژیک (زیستی)به عنوان بهترین جایگزین آفت­کش­ها شناخته شده (هایمپل و میلز[1]، 2017) و به عنوان یکی از اجزای کلیدی راهبردهای مدیریت تلفیقی آفات است (عبدالله زاده و همکاران[2]، 2015). نوعی از کنترل بیولوژیک، استفاده از دشمنان طبیعی با منشا بیرونی برای کنترل آفات می­باشد که این عوامل خارجی با هدف کنترل دائمی آفات مورد استفاده قرار می­گیرند (هاجک و آیلنبر[3]، 2018).  چنین استراتژی­هایی، توانایی و انگیزه کشاورزان را برای کنترل انواع آفات با اثربخشی بر کاهش جمعیت موجودات زنده مضر و افزایش ایمنی گیاهان تقویت می­کند (شریف زاده و همکاران[4]، 2107). واضح­ترین فایده این نوع کنترل مربوط به امنیت غذایی، سلامت انسانی و حفاظت از محیط­زیست با کنترل آفات کشاورزی، ناقلین بیماری و گونه­های مهاجم است (رودریگز و همکاران[5]، 2022). فونتس و والادارس[6] (2020) بیان می­کنند که مواد مورد استفاده در کنترل بیولوژیکی، باقیمانده تولید نمی­کنند یا خطرات سمی ایجاد نمی­کنند. بنابراین، آن­ها به محیط­زیست و سلامت آسیب نمی­رسانند؛ همچنین کنترل بیولوژیکی بر سایر موجودات (گونه‌های غیرهدف) که به نفع محیط‌زیست کشاورزی هستند، تأثیر نمی‌گذارد، که همین امر باعث افزایش کنترل در طول زمان می‌شود. به همین دلیل می­توان اظهار داشت که کنترل بیولوژیکی به ابزاری مفید برای توسعه پایدار بخش کشاورزی تبدیل شده است (رودریگز و همکاران[7]، 2022). اما ب وجود آن که کنترل بیولوژیک (زیستی)می­تواند مزایای بسیاری به همراه آورد، این روش نوین جایگزین شده برای کنترل آفات موفقیت­آمیز نبوده و پذیرش کافی توسط تولیدکنندگان صورت نگرفته است(عبدالله زاده و همکاران[8]، 2015)؛ به گونه‌ی که هنوز بسیاری از کشاورزان، استفاده از روش­های کنترل شیمیایی را به عملیات کنترل بیولوژیک (زیستی)ترجیح می­دهند (صفا و همکاران، 1398).

ادغام تدریجی شیوه­های جدید با در نظر گرفتن سیستم تولید کشاورزی، نه تنها به بعد زیست­محیطی بلکه به بعد اجتماعی نیز نیاز دارد (پورویس و همکاران[9]، 2109). بنابراین، درک و شناخت عمیق و دقیق رفتار کشاورزان برای پذیرش کنترل بیولوژیک (زیستی) لازم است (شریف زاده و همکاران[10]، 2107). و موفقیت هرگونه مداخله­ای در حوزه فعالیت­ها و برنامه­های مرتبط با کشاورزی پایدار (همچون استفاده از کنترل بیولوژیک) به استفاده از الگوها و مدل­های اجتماعی- روانشناختی بستگی دارد (صفا و همکاران، 1398). مدل­های رفتاری مختلفی تمایل به پذیرش را از طریق فرآیندهای مختلف ادراکی و شناختی-اجتماعی توضیح می­دهند. از محبوب­ترین نظریه­های روانشناسی زیست­محیطی که اغلب برای بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد زیست­محیطی استفاده می­شوند می­توان به مدل فعال­سازی هنجار (NAM) شوارتز 1977، نظریه رفتار برنامه­ریزی شده (TPB) آجزن 1991، نظریه ارزش-باور-هنجار (VBN) استرن 2000  اشاره کرد. این نظریه­های روانشناسی زیست­محیطی برای پیش­بینی تمایل برای مشارکت در رفتارهای زیست­محیطی استفاده شده است اما مطالعات تجربی گذشته نشان می‌دهد که مدل پذیرش فناوری (TAM) می­تواند نسبت قابل توجهی از واریانس (معمولاً حدود 40 درصد) را در اهداف استفاده و رفتار پذیرش، به جای مدل­های جایگزین مانند مدل عمل منطقی و رفتار برنامه­ریزی شده توضیح دهد( جوکار و همکاران[11]، 2017). بنابراین سوال مورد نظر در این پژوهش آن است که چه عواملی بر اساس مدل پذیرش فناوری (TAM) بر پذیرش روشهای کنترل بیولوژیک (زیستی) آفات از سوی کشاورزان اثرگذار هستند؟

 

[1] . Heimpel &Mills

[2] . Abdollahzadeh et al

[3] . Hajek & Eilenber

[4] . Sharifzadeh et al

[5] . Rodrigues et al

[6] . Fontes and Valadares-Inglis

[7] . Rodrigues et al

2. Abdollahzadeh et al

3. Purvis et al

[10] . Sharifzadeh et al

[11] . Jokar et al

خلاصه نتیجه اجرای طرح

پیوست ها
hide/show

نام فایل تاریخ درج فایل اندازه فایل دانلود
Biological Control proposal.doc1402/02/20308736دانلود