همانگونه که گفته شد در مدلهای نوآوری باز، شرکتهای کوچک و متوسط اغلب فناوریها مورد نیاز خود را از منابع خارجی به دست می آورند. در این مدل شرکت ها ضمن ایجاد ارتباط فعال با محیط خارجی به صورت سریع تر و با هزینه کمتر در تحقیق و توسعه، به فناوری دست پیدا می کنند (لیچتنتالر[2]، 2008). در حالی که برخی از شرکتهای پیشگام به مزایای عظیمی از این امر پی میبرند، بسیاری دیگر با مشکلات بزرگی در مدیریت بهرهبرداری از فناوری خارجی مواجه میشوند. برای غلبه بر این چالش ها، شرکت ها نیاز به ایجاد فرآیندهای برنامه ریزی مناسب در استراتژی های فناورانه دارند. چنین فرآیندهایی شامل گسترش نقشه راه محصول-فناوری[3] به نقشهراه یکپارچه برای فرآیندهای نوآوری باز[4]، از جمله بهره برداری از فناوری خارجی می باشد (لیچتنتالر[5]، 2008).
اگرچه هنوز مطالعات تجربی محدودی در مورد استراتژیهای نوآوری باز در صنایع غذایی وجود دارد، اما برخی از شواهد این حوزه نشان میدهند که چگونه شرکتهای مختلف موفق به غلبه بر برخی از موانع نوآوری با استفاده از نتایج مطالعات سایر بخشها شدهاند (سولارت مونشفر و همکاران، 2021؛ بیگلیاردی و گالاتی[6]، 2013). همچنین به اعتقاد متخصصان حتی اگر محور و مکان فعالیت تحقیقات متفاوت در نظر گرفته شود، شیوههای نوآوری باز شرکتهای صنایع غذایی بسیار مشابه با سایر بخشهاست (جانستون[7] ،2020).
بنابراین به الگوهای مستخرج از سایر تحقیقات برای بومی سازی شاخص ها در استان خوزستان و صنعت غذا می توان استناد نمود.
نمودار 2- مدل نوآوری باز در زنجیره تامین صنایع غذایی WFGM[8] (بیگلیاردی و گالاتی، 2013)
نوآوری باز را میتوان به عنوان مجموعه فرآیندهای مدیریت نوآوری در سراسر مرزهای سازمانی تعریف کرد که ممکن است در برگیرنده شبکههایی از عوامل مانند دانشگاه ها، استارت آپها، موسسات دولتی و خصوصی، تامین کنندگان خارجی و مشتریان باشد (دابیک[9] و همکاران، 2022). به طور ویژه در صنعت غذا، همکاری دانشگاه و صنعت به عنوان یک اقدام مهم در چارچوب نوآوری باز در علم [10]در نظر گرفته میشود (جانستون، 2022؛ سولارت مونشفر و همکاران، 2021). برخلاف اینکه بخش تولید مواد غذایی معمولاً به عنوان 'فناوری پایین[11]' در نظر گرفته می شود، اما به طور روزافزون فناوریهای این صنعت به شیوه های نوآوری باز که شامل همکاری با دانشگاه هاست روی میآورند (جانستون،2020).
بر اساس تحقیقات سه عامل در شکل گیری ارتباط بین دانشگاه و صنعت در بخش غذا نقش موثری ایفا می نمایند. مورد اول آشنایی اشخاص حقیقی-حقوقی و اساتید است که تحت عنوان تعامل (نزدیکی) سازمانی به ارتباطات قبلی فعالان این دو حوزه با یکدیگر اشاره دارد. مورد بعد قرارگیری موقعیت مکانی دانشگاه ها و شرکت های صنایع غذایی در محدوده های جغرافیایی مشابه بوده که از آن به عنوان نزدیکی فضایی یاد می شود. در نهایت مورد سوم به تشابهات موجود در فناوری بخش صنعت و دانش تخصصی دانشگاه اشاره دارد که هرچه زمینه های مطالعات و عملیات این دو بخش نزدیکی بیشتری داشته باشد، شکل گیری این ارتباط محتملتر خواهد بود (جانستون،2020).
به زعم گریمسبی و کور[12] (2019) در واقعیت، فرآیند کسب و کار شرکتها بسیار بازتر از آن چیزیست که تصور میشود. در مدل نوآوری باز صنعت غذا، بازیگران فراوانی از جمله تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و سیاستگذاران در طول فرآیند توسعه محصولات جدید مشارکت دارند. به طور مثال مطالعات نشان میدهد که ارتباط شفاف و تعامل با تامین کنندگان ماشینآلات صنایع غذایی منجر به نوع موفقتری از نوآوری در این صنایع میشود. بدین ترتیب که کارشناسان بازار نیازهای جامعه را به واحدهای تولیدی منتقل میکنند و ضمن ایجاد ارتباط شفاف واحدهای مهندسی تامینکنندگان ماشینآلات به تکنولوژی مورد نیاز تامین نیازها دست پیدا میکنند (پورتر و هپلمن[13]، 2015).
چالش مهم دیگری که بنگاههای تولیدی و صنعتی امروزه با آن مواجه هستند حمایت و پشتیبانی از نوآوری است. برای حمایت و پشتیبانی از نوآوری کارآفرینانه نیاز به تدوین استراتژیهای کلان و بخشی در بنگاه هاست (هیبت اله پور و همکاران، 1399). همچنین در کشورهای توسعه یافته نیز نوآوری در صنایع غذایی علاوه بر تصمیمات و فعالیتهای خود شرکت تابعی از سیاستهای سایر نهادهای مرتبط با آن مجموعه است (بیگلیاردی و گالاتی، 2013). از این رو استراتژیهای مربوط به فناوری و نوآوری در شرکتهای صنایع غذایی دارای ابعاد داخلی و خارجی مختلفی هستند که نیاز به ارزیابی و برنامهریزی هدفمند دارند. به طور مثال طبق مطالعات انجام شده در شرکتهای صنایع غذایی استان خوزستان، علاوه بر تاثیر حضور رقبای داخلی و خارجی در بازار، تحریمهای فناورانه ابعاد مختلفی از تغییر در استراتژی شرکتها و تأکید مدیران بر اهمیت نوآوری را به همراه داشته است (هیبت اله پور و همکاران، 1399).
از طرف دیگر استراتژیهای رقابتی صنعت غذا به طور کلی بر به حداقل رساندن هزینه های تولید متمرکز بوده است. علاوه بر این، در سالهای اخیر این صنعت دستخوش تغییرات زیادی شده و بیشتر از قبل بر ایمنی و غذاهای با کیفیت بالا و همچنین سلامت، تندرستی و رضایت مصرفکنندگان تمرکز کرده است که این امر نیز بهرهگیری از فناوری های نوآورانه را طلب می کند (بیگلیاردی و گالاتی، 2013). در این سناریوی دائماً در حال تحول، شرکتهای کشاورزی و مواد غذایی تلاشهای زیادی را برای معرفی استراتژیها و پارادایمهای جدید در رویکردهای تجاری خود انجام دادهاند (بیگلیاردی و همکاران، 2020). از آنجا که سازمانها و شرکتها همیشه دنبال تولید کالا و خدمات جدیدی بر وفق خواستههای مشتریان خود هستند، نوآوری از اهمیت ویژهای در ارتقای تابآوری اقتصادی و تدوین استراتژیهای سازمانی شرکتهای غذایی استان خوزستان برخوردار است (هیبت اله پور و همکاران، 1399).
با توجه به آنچه گفته شد و استناد به تحقیقات داخلی و خارجی، مطالعه ی تاثیر استراتژی های فناورانه و ارتباط با دانشگاه در شکلگیری نوآوریهای صنعت غذا و عملکرد این شرکت ها بسیار ضروری است (جانستون،2020؛ بیگلیاردی و گالاتی، 2013؛ آلوینی[14] و همکاران، 2015 ). زیرا این شرکتها همزمان با حفظ عملکرد اقتصادی و مزیت رقابتی خود، ضامن سلامت جامعه نیز هستند و باید کمیت و کیفیت تولیدات غذایی را نیز بهبود ببخشند (فرناندو و همکاران، 2019؛ نئوفیلد و همکاران، 2021). در این راستا عملکرد نوآورانه پایدار صنایع غذایی به عنوان یک هدف تحقیقاتی و عملیاتی در واکنش به نیاز گسترده به ایجاد تعادل بین بهرهوری تولید غذا و محیط زیست و سلامت جامعه پدیدار شده است (بیگلیاردی و همکاران، 2020). بنابر آنچه بیان شد این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که استراتژیهای فناورانه و نوآوری باز چه تاثیری بر عملکرد نوآورانه پایدار در شرکتهای صنایع غذایی در استان خوزستان خواهند داشت؟
[1] Solarte-Montufar
[2] Lichtenthaler
[3] Product-Technology
[4] integrated roadmaps for open innovation
[5] Lichtenthaler
[6] Bigliardi & Galati
[7] Johnston
[8] Want, Find, Get, Manage
[9] Dabic
[10] Open Innovation in Science
[11] low tech
[12] Grimsby & Kure
[13] Porter & Heppelmann
[14] Aloini
چاپ صفحه | صفحه نخست سامانه | مجری و همکاران | اطلاعات تفضیلی | دانلود | دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان |
کد طرح | 401000036 |
عنوان فارسی طرح | استراتژی¬های فناورانه و نوآوری باز: سازوکار عملکرد نوآورانه پایدار در شرکت های صنایع غذایی در استان خوزستان |
عنوان لاتین طرح | Technological Strategies and Open Innovation: The Mechanism of Sustainable Innovation Performance of SMEs in the Food Industry In Khuzestan Province |
محل اجرای طرح | دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان |
وضعیت اجرای طرح | |
تاریخ تصویب | |
تاریخ خاتمه |
نام و نامخانوادگی | سمت در طرح | نوع همکاری | درجهتحصیلی | پست الکترونیک |
---|---|---|---|---|
سید محمد جواد سبحانی | مجری | اول | دکترای تخصصی | mj.sobhani@asnrukh.ac.ir |
محمد نوشاد | همکار | دوم | دکترای تخصصی | mo.noshad@gmail.com |
عنوان | متن |
---|---|
پیشینه طرح | |
کلمات کلیدی | |
بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق | با در نظر گرفتن نوآوری باز بعنوان یک طیف و نه بعنوان یک مفهوم غیرقابل انعطاف، تحقیقات بسیاری برای انعکاس پویایی های مختلف موجود در پیاده سازی این مفهوم در قالب ارایه ی گونه ها، مدها، تم ها، و مکانیزم های نوآوری باز انجام شده است. این تحقیقات هر یک با مدنظر قراردادن تنها جنبه های خاصی از فرآیند نوآوری، سعی در توسعه ی روشی برای طبقه بندی و ارایه الگویی برای استقرار نوآوری باز بوده اند (احمدی و همکاران، 1399). علیرغم افزایش مطالعات مدل های نوآوری باز، به بحث در مورد مفهوم و کاربرد بالقوه آن در بخش کسب و کارهای کوچک و متوسط در جریان ادبیات اصلی کمتر پرداخته شده است (لی و همکاران، 2010). با این حال، با توجه به اینکه بحث در مورد تأثیر اندازه شرکت بر اثربخشی نوآوری هنوز ادامه دارد، ارزش آن را دارد که از دیدگاه شرکتهای کوچک و متوسط به موضوع نوآوری باز در صنایع غذایی پرداخته شود (سولارت مونشفر[1] و همکاران، 2021). همانگونه که گفته شد در مدلهای نوآوری باز، شرکتهای کوچک و متوسط اغلب فناوریها مورد نیاز خود را از منابع خارجی به دست می آورند. در این مدل شرکت ها ضمن ایجاد ارتباط فعال با محیط خارجی به صورت سریع تر و با هزینه کمتر در تحقیق و توسعه، به فناوری دست پیدا می کنند (لیچتنتالر[2]، 2008). در حالی که برخی از شرکتهای پیشگام به مزایای عظیمی از این امر پی میبرند، بسیاری دیگر با مشکلات بزرگی در مدیریت بهرهبرداری از فناوری خارجی مواجه میشوند. برای غلبه بر این چالش ها، شرکت ها نیاز به ایجاد فرآیندهای برنامه ریزی مناسب در استراتژی های فناورانه دارند. چنین فرآیندهایی شامل گسترش نقشه راه محصول-فناوری[3] به نقشهراه یکپارچه برای فرآیندهای نوآوری باز[4]، از جمله بهره برداری از فناوری خارجی می باشد (لیچتنتالر[5]، 2008). اگرچه هنوز مطالعات تجربی محدودی در مورد استراتژیهای نوآوری باز در صنایع غذایی وجود دارد، اما برخی از شواهد این حوزه نشان میدهند که چگونه شرکتهای مختلف موفق به غلبه بر برخی از موانع نوآوری با استفاده از نتایج مطالعات سایر بخشها شدهاند (سولارت مونشفر و همکاران، 2021؛ بیگلیاردی و گالاتی[6]، 2013). همچنین به اعتقاد متخصصان حتی اگر محور و مکان فعالیت تحقیقات متفاوت در نظر گرفته شود، شیوههای نوآوری باز شرکتهای صنایع غذایی بسیار مشابه با سایر بخشهاست (جانستون[7] ،2020). بنابراین به الگوهای مستخرج از سایر تحقیقات برای بومی سازی شاخص ها در استان خوزستان و صنعت غذا می توان استناد نمود.
نمودار 2- مدل نوآوری باز در زنجیره تامین صنایع غذایی WFGM[8] (بیگلیاردی و گالاتی، 2013)
نوآوری باز را میتوان به عنوان مجموعه فرآیندهای مدیریت نوآوری در سراسر مرزهای سازمانی تعریف کرد که ممکن است در برگیرنده شبکههایی از عوامل مانند دانشگاه ها، استارت آپها، موسسات دولتی و خصوصی، تامین کنندگان خارجی و مشتریان باشد (دابیک[9] و همکاران، 2022). به طور ویژه در صنعت غذا، همکاری دانشگاه و صنعت به عنوان یک اقدام مهم در چارچوب نوآوری باز در علم [10]در نظر گرفته میشود (جانستون، 2022؛ سولارت مونشفر و همکاران، 2021). برخلاف اینکه بخش تولید مواد غذایی معمولاً به عنوان 'فناوری پایین[11]' در نظر گرفته می شود، اما به طور روزافزون فناوریهای این صنعت به شیوه های نوآوری باز که شامل همکاری با دانشگاه هاست روی میآورند (جانستون،2020). بر اساس تحقیقات سه عامل در شکل گیری ارتباط بین دانشگاه و صنعت در بخش غذا نقش موثری ایفا می نمایند. مورد اول آشنایی اشخاص حقیقی-حقوقی و اساتید است که تحت عنوان تعامل (نزدیکی) سازمانی به ارتباطات قبلی فعالان این دو حوزه با یکدیگر اشاره دارد. مورد بعد قرارگیری موقعیت مکانی دانشگاه ها و شرکت های صنایع غذایی در محدوده های جغرافیایی مشابه بوده که از آن به عنوان نزدیکی فضایی یاد می شود. در نهایت مورد سوم به تشابهات موجود در فناوری بخش صنعت و دانش تخصصی دانشگاه اشاره دارد که هرچه زمینه های مطالعات و عملیات این دو بخش نزدیکی بیشتری داشته باشد، شکل گیری این ارتباط محتملتر خواهد بود (جانستون،2020). به زعم گریمسبی و کور[12] (2019) در واقعیت، فرآیند کسب و کار شرکتها بسیار بازتر از آن چیزیست که تصور میشود. در مدل نوآوری باز صنعت غذا، بازیگران فراوانی از جمله تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و سیاستگذاران در طول فرآیند توسعه محصولات جدید مشارکت دارند. به طور مثال مطالعات نشان میدهد که ارتباط شفاف و تعامل با تامین کنندگان ماشینآلات صنایع غذایی منجر به نوع موفقتری از نوآوری در این صنایع میشود. بدین ترتیب که کارشناسان بازار نیازهای جامعه را به واحدهای تولیدی منتقل میکنند و ضمن ایجاد ارتباط شفاف واحدهای مهندسی تامینکنندگان ماشینآلات به تکنولوژی مورد نیاز تامین نیازها دست پیدا میکنند (پورتر و هپلمن[13]، 2015). چالش مهم دیگری که بنگاههای تولیدی و صنعتی امروزه با آن مواجه هستند حمایت و پشتیبانی از نوآوری است. برای حمایت و پشتیبانی از نوآوری کارآفرینانه نیاز به تدوین استراتژیهای کلان و بخشی در بنگاه هاست (هیبت اله پور و همکاران، 1399). همچنین در کشورهای توسعه یافته نیز نوآوری در صنایع غذایی علاوه بر تصمیمات و فعالیتهای خود شرکت تابعی از سیاستهای سایر نهادهای مرتبط با آن مجموعه است (بیگلیاردی و گالاتی، 2013). از این رو استراتژیهای مربوط به فناوری و نوآوری در شرکتهای صنایع غذایی دارای ابعاد داخلی و خارجی مختلفی هستند که نیاز به ارزیابی و برنامهریزی هدفمند دارند. به طور مثال طبق مطالعات انجام شده در شرکتهای صنایع غذایی استان خوزستان، علاوه بر تاثیر حضور رقبای داخلی و خارجی در بازار، تحریمهای فناورانه ابعاد مختلفی از تغییر در استراتژی شرکتها و تأکید مدیران بر اهمیت نوآوری را به همراه داشته است (هیبت اله پور و همکاران، 1399). از طرف دیگر استراتژیهای رقابتی صنعت غذا به طور کلی بر به حداقل رساندن هزینه های تولید متمرکز بوده است. علاوه بر این، در سالهای اخیر این صنعت دستخوش تغییرات زیادی شده و بیشتر از قبل بر ایمنی و غذاهای با کیفیت بالا و همچنین سلامت، تندرستی و رضایت مصرفکنندگان تمرکز کرده است که این امر نیز بهرهگیری از فناوری های نوآورانه را طلب می کند (بیگلیاردی و گالاتی، 2013). در این سناریوی دائماً در حال تحول، شرکتهای کشاورزی و مواد غذایی تلاشهای زیادی را برای معرفی استراتژیها و پارادایمهای جدید در رویکردهای تجاری خود انجام دادهاند (بیگلیاردی و همکاران، 2020). از آنجا که سازمانها و شرکتها همیشه دنبال تولید کالا و خدمات جدیدی بر وفق خواستههای مشتریان خود هستند، نوآوری از اهمیت ویژهای در ارتقای تابآوری اقتصادی و تدوین استراتژیهای سازمانی شرکتهای غذایی استان خوزستان برخوردار است (هیبت اله پور و همکاران، 1399). با توجه به آنچه گفته شد و استناد به تحقیقات داخلی و خارجی، مطالعه ی تاثیر استراتژی های فناورانه و ارتباط با دانشگاه در شکلگیری نوآوریهای صنعت غذا و عملکرد این شرکت ها بسیار ضروری است (جانستون،2020؛ بیگلیاردی و گالاتی، 2013؛ آلوینی[14] و همکاران، 2015 ). زیرا این شرکتها همزمان با حفظ عملکرد اقتصادی و مزیت رقابتی خود، ضامن سلامت جامعه نیز هستند و باید کمیت و کیفیت تولیدات غذایی را نیز بهبود ببخشند (فرناندو و همکاران، 2019؛ نئوفیلد و همکاران، 2021). در این راستا عملکرد نوآورانه پایدار صنایع غذایی به عنوان یک هدف تحقیقاتی و عملیاتی در واکنش به نیاز گسترده به ایجاد تعادل بین بهرهوری تولید غذا و محیط زیست و سلامت جامعه پدیدار شده است (بیگلیاردی و همکاران، 2020). بنابر آنچه بیان شد این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که استراتژیهای فناورانه و نوآوری باز چه تاثیری بر عملکرد نوآورانه پایدار در شرکتهای صنایع غذایی در استان خوزستان خواهند داشت؟ [1] Solarte-Montufar [2] Lichtenthaler [3] Product-Technology [4] integrated roadmaps for open innovation [5] Lichtenthaler [6] Bigliardi & Galati [7] Johnston [8] Want, Find, Get, Manage [9] Dabic [10] Open Innovation in Science [11] low tech [12] Grimsby & Kure [13] Porter & Heppelmann [14] Aloini |
خلاصه نتیجه اجرای طرح |
نام فایل | تاریخ درج فایل | اندازه فایل | دانلود |
---|---|---|---|
Food (Repaired).doc | 1401/07/12 | 574464 | دانلود |