1. مقدمه و اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

در دهه‌های اخیر، تغییرات اقلیمی توسط جوامع علمی و سیاست­گذاران به عنوان یکی از مهمترین موضوعات زیست­محیطی شناخته شده است که به شدت بر پایداری بسیاری از فرایندهای طبیعی و فعالیت­های انسانی تأثیر می­گذارد (کوک[1] و همکاران، 2016؛ پاگلیاچی[2] و همکاران، 2020). تغییرات اقلیمی به عنوان یک تهدید بزرگ برای کشاورزی، امنیت غذایی و معیشت میلیون­ها نفر در بسیاری از نقاط جهان در حال ظهور است (هیئت بین الدول تغییر اقلیم[3]، 2013). کشاورزی به شدت با عوامل اقلیمی در ارتباط است و در اثر تغییر اقلیم تهدید می‌شود ( شافریل[4] و همکاران، 2018).

هیئت بین‌الدول تغییر اقلیم در آخرین گزارش خود به وضوح اشاره کرده است که تغییر اقلیم اثرات مخرب قابل ملاحظه‌ای بر بخش کشاورزی داشته است (هیئت بین الدول تغییر اقلیم، 2013). افزایش غلظت دی­اکسید کربن تا 380 پی­پی­ام از زمان صنعتی شدن، افزایش دمای زمین، تغییر الگوی بارش و افزایش شدت پدیده‌هایی چون خشکسالی، سیل، طوفان و ... مواردی هستند که به صورت جدی تولید محصولات کشاورزی را تهدید می‌کنند. بر اساس برخی گزارش­ها تا سال 2050 نرخ رشد ذرت، برنج و گندم به ترتیب 12، 23 و 13 درصد کاهش خواهد یافت و قیمت این محصولات به ترتیب 90، 89 و 75 درصد نسبت به حال افزایش پیدا خواهد نمود. از طرفی تنوع گیاهی در انتهای سال 2030 نسبت به سال 2000 در اثر تغییر اقلیم به میزان 10% کاهش خواهد یافت (فائو[5]، 2015).

افزایش تغییرات اقلیمی با کاهش بهره‌وری زمین‌های زراعی و متعاقبا کاهش درآمد، روابط بازار را دچار اختلال کرده و کشاورزان خرده‌پا و معیشت جوامع روستایی با آسیب‌پذیری بیشتری مواجه می‌شوند. با ادامه روند تاثیرات منفی حاصل از تغییر اقلیم، انگیزه سرمایه‌گذاران کاهش یافته، ریسک پذیری بهره برداران مزارع تحلیل رفته و کشاورزان مجبور خواهند شد که برای حفظ تولید فشار بیشتری بر منابع وارد کرده، نهاده‌های برون مزرعه‌ای را افزایش داده و بی ثباتی را تشدید نمایند. این فعالیت‌ها به نوبه خود باعث افزایش ناپایداری‌های اقلیمی شده و از طرفی موجب رشد نرخ تولید و انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود. در صورت عدم تغییر بینش در مورد کشاورزی رایج و تطبیق با شرایط اقلیمی جدید، سیستم‌های تولیدی قادر به تأمین امنیت غذایی و مبارزه با تغییر اقلیم نخواهند بود (فائو، 2013). در واقع، چالش­های مرتبط با تغییر اقلیم در بخش کشاورزی نیاز به پذیرش راهکارهای نوآوری جهت افزایش تاب­آوری کشاورزان و کاهش اثرات تغییر اقلیم را روشن می‌سازد. مجموعه­ای از این راهکارها بوسیله­ی فائو (2010) به­عنوان کشاورزی هوشمند به اقلیم[6] نامیده می­شود.

کشاورزی هوشمند به اقلیم با تلفیق گیاه، دام، جنگل زراعی، بهبود مدیریت آفات و بیماری‌ها، آب و مواد مغذی، مدیریت چشم‌انداز، مدیریت علفزار و جنگل، روش‌هایی از جمله شخم کاهش یافته، استفاده از واریته‌ها و نژادهای متنوع، تلفیق درختان درون سیستم‌های زراعی، احیای زمین‌های تنزل یافته، بهبود کارایی مصرف آب و نیتروژن، مدیریت کود شامل استفاده از تجزیه‌کنندگان بی‌هوازی و ... می‌کوشد تا تنوع زیستی، کارایی، خودبسندگی، خودتنظیمی و خوداتکایی را به سیستم‌های زراعی القا کرده و از این طریق میزان انعطاف پذیری را ارتقا و خطر ناامنی غذایی را کاهش دهد (بارنت[7] و همکاران، 2008؛ ثورنتون[8] و همکاران، 2014). یا برای مثال تغییر در بارندگی یا افزایش شدید رخدادهای آب و هوایی، مانند خشکسالی، عملکرد و برداشت را به طور جدی به خطر می­اندازد. از طرف دیگر، کشاورزی همچنین می­تواند تغییرات آب و هوایی را کاهش دهد، به عنوان مثال بهبود ظرفیت انباشت کربن خاک­ها از طریق مدیریت مناسب امکان­پذیر است (مارتینسن[9] و همکاران،2019). در واقع، با محدود کردن استفاده از کودهای ازت یا عدم استفاده از روش­های متداول شخم زدن در راستای خاکورزی حفاظتی، ظرفیت خاک­های کشاورزی برای ذخیره کربن افزایش می‌یابد (کاماروتو[10] و همکاران، 2018). علاوه بر این، امکان کاهش مصرف آب از طریق سیستم­های نوین آبیاری مؤثر بر صرفه جویی در آب، افزایش ذخیره آب و مدیریت مؤثر آب نیز وجود دارد (ثورنتون و همکاران، 2014؛ لویدو[11] و همکاران، 2014). کشاورزی هوشمند در برابر تغییر اقلیم شامل راهکارهایی برای مدیریت مواد مغذی و آب، حفظ یا تقویت باروری خاک و کمک به مکانیزاسیون مزرعه است (اگانداری[12] و بولارینوا، 2018).

طیف گسترده­ای از ابزارها و خط­مشی­ها جهت اتخاذ شیوه­های کشاورزی هوشمند به اقلیم در کشاورزی ممکن است مورد استفاده قرار گیرد.  در این زمینه می­توان به ابزارهای نظارتی مبتنی بر کنترل و فرمان، ابزارهای اقتصادی مانند مالیات و سیاست­های جبرانی یا ابزارهای مبتنی بر اطلاعات، مانند برچسب زدن و صدور گواهینامه اشاره کرد (پاگلیاچی و همکاران، 2020).

چگونگی تصمیم گیری کشاورزان و عوامل تحریک کشاورزان برای اتخاذ و اجرای طرح‌های کشاورزی هوشمند به اقلیم بسیار مهم است و کلیدی‌ترین عامل در موفقیت این طرح‌ها محسوب می­شوند. در واقع برای اطمینان از پایداری کشاورزی در بلندمدت شناسایی عوامل محرک بر پذیرش استراتژی­های کشاورزی هوشمند به اقلیم بسیار حیاتی است (درسا[13] و همکاران، 2009).  تحقیق در مورد پذیرش کشاورزان و تداوم بکارگیری داوطلبانه طرح­های کشاورزی هوشمند به اقلیم نشان می­دهد که انتخاب کشاورزان متأثر از طیف وسیعی از عوامل مرتبط با محیط­زیست، تکنولوژی، ویژگی­های سیاست­ها، ساختار مزرعه، خصوصیات اقتصادی کشاورزان، نگرش­ها و انگیزه­ها و جنبه­های اجتماعی است (لئو[14] و همکاران، 2016؛ دنگ[15] و همکاران، 2016). اگرچه کشاورزان در معرض تغییرات آب و هوایی هستند، اما تصمیم­گیری در مورد تغییر شیوه­های کشاورزی آن­ها آشکار نیست. آنها ممکن است از نظر فنی آمادگی یا تمایلی به اتخاذ نوآوری نداشته باشند، یا قادر به درک مزایای این تغییرات در بلندمدت نباشند. بنابراین شناسایی محرک­های مؤثر بر پذیرش انواع راهکارهای کشاورزی هوشمند و افزایش آگاهی­های کشاورزان در این زمینه به منظور افزایش شمار کشاورزان بکار برنده­ی این راهکارها در برابر تغییر اقلیم ضروری است (پاگلیاچی و همکاران، 2020).

در مطالعات مختلف داخلی در مورد افزایش میانگین دمای کشور در همۀ فصول در دهه‌های اخیر اجماع نظر وجود دارد و با احتمال قوی دلیل این امر را به وقوع پدیده تغییر اقلیم در کشور نسبت می‌دهند (پرهیزکاری و همکاران، 1396؛ دانشکار آراسته و شکوهی، 1387؛ فرج­زاده اصل و همکاران، 1388). نتایج آزمون‌های همگنی نیز حاکی از این است که در طی 30 سال اخیر، میانگین بارش‌های کشور در فصول زمستان و بهار روندی کاهشی داشته و در مقابل، مقدار بارش‌ها در دو فصل دیگر (تابستان و پاییز) افزایش یافته است. همچنین، بسیاری از پژوهش‌های داخلی نیز وقوع تغییر اقلیم هواشناسی و هیدرولوژیکی در دهه‌های آینده را برای حوضه‌های آبریز مختلف در کشور تأیید کرده‌اند (پژوهشکدۀ هواشناسی کشور، 1381؛ گزارش دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا، 1394؛ حسینی و نظری، 1394). در اسناد بالادستی صنعت آب و قانون برنامۀ پنجم توسعه نیز بر مدیریت یکپارچه و سازگار با اقلیم منابع آب به دلیل بحران آب تأکید شده است.

 

2-اهمیت و ضرورت پژوهش

از جمع‌بندی مطالب آنچه استنباط می‌شود این است که پدیده تغییر اقلیم در ایران به طور اجتناب‌ناپذیری به وقوع پیوسته و در حال گسترده‌تر شدن است. از طرفی متوسط بارندگی در ایران در حدود 250 میلیمتر است که این مقدار کمتر از یک سوم متوسط بارش در دنیا (860 میلی‌متر) است. توزیع بارش‌ها در ایران نیز بسیار نامتناسب است و در بسیاری از مناطق کشور مقدار تبخیر و تعرق بیش از مقدار بارش سالانه است. همچنین براساس شاخص 10 ساله (SPE بارش، دما و تبخیر)، 1/98 درصد مساحت کشور دچار درجات مختلف خشکسالی است و در این بازه زمانی، تنها 6/1 درصد مساحت کشور در وضعیت نرمال و 3/0 درصد مساحت ایران در شرایط ترسالی قرار دارد (سازمان هواشناسی کشور، 1397).

از این رو پژوهش­های صورت گرفته در بررسی اثرات تغییر اقلیم بر بخش کشاورزی استان کرمان به دلیل نقش مهمی که در برقراری امنیت غذایی در سطح کشور ایفا می­کند، گامی مهم در جهت بهبود استراتژی­های سیاستی اتخاذ شده برای کنترل اثرات زیان­بار نوسانات اقلیمی بر بخش کشاورزی خواهد بود . با توجه به مطالب بیان شده، در این مطالعه سعی بر این است که عوامل محرک بر پذیرش انواع راهکارهای کشاورزی هوشمند در برابر تغییر اقلیم توسط کشاورزان استان کرمان مورد ارزیابی قرار گیرد تا با شناسایی این عوامل بتوان در جهت گسترش بکارگیری راهکارهای کشاورزی هوشمند در برابر تغییر اقلیم در منطقه مورد مطالعه گام موثری را برداشت.

 

[1] Cook

[2] Pagliacci

[3] IPCC

[4] Shaffril

[5] FAO

[6] Climate Smart Agriculture (CSA)

[7] Barnett

[8] Thornton

[9] Martinsen

[10] Camarotto

[11] Levidow

[12] Ogundari and Bolarinwa

[13] Deressa

[14] Luo

[15] Deng

" />

شناسایی عوامل محرک کشاورزان در پذیرش راهکارهای کشاورزی هوشمند به اقلیم

Identifying the driving factors of farmers in adopting climate-smart agriculture practices


چاپ صفحه
پژوهان
صفحه نخست سامانه
مجری و همکاران
مجری و همکاران
اطلاعات تفضیلی
اطلاعات تفضیلی
دانلود
دانلود
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان

مجریان: عباس میرزایی , مصطفی مردانی , عباس عبدشاهی

کلمات کلیدی:

اطلاعات کلی طرح
hide/show

کد طرح 99000028
عنوان فارسی طرح شناسایی عوامل محرک کشاورزان در پذیرش راهکارهای کشاورزی هوشمند به اقلیم
عنوان لاتین طرح Identifying the driving factors of farmers in adopting climate-smart agriculture practices
محل اجرای طرح دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
وضعیت اجرای طرح
تاریخ تصویب
تاریخ خاتمه

اطلاعات مجری و همکاران
hide/show

نام و نام‌خانوادگی سمت در طرح نوع همکاری درجه‌تحصیلی پست الکترونیک
عباس میرزاییمجری مسئولاولدکترای تخصصیamirzaei@asnrukh.ac.ir
مصطفی مردانیمجریدومدکترای تخصصیmostafa.korg@yahoo.com
عباس عبدشاهیمجریسومدکترای تخصصیahmadreza1378@yahoo.com

اطلاعات تفضیلی
hide/show

عنوان متن
پیشینه طرح
کلمات کلیدی
بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق

 

  1. مقدمه و اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

در دهه‌های اخیر، تغییرات اقلیمی توسط جوامع علمی و سیاست­گذاران به عنوان یکی از مهمترین موضوعات زیست­محیطی شناخته شده است که به شدت بر پایداری بسیاری از فرایندهای طبیعی و فعالیت­های انسانی تأثیر می­گذارد (کوک[1] و همکاران، 2016؛ پاگلیاچی[2] و همکاران، 2020). تغییرات اقلیمی به عنوان یک تهدید بزرگ برای کشاورزی، امنیت غذایی و معیشت میلیون­ها نفر در بسیاری از نقاط جهان در حال ظهور است (هیئت بین الدول تغییر اقلیم[3]، 2013). کشاورزی به شدت با عوامل اقلیمی در ارتباط است و در اثر تغییر اقلیم تهدید می‌شود ( شافریل[4] و همکاران، 2018).

هیئت بین‌الدول تغییر اقلیم در آخرین گزارش خود به وضوح اشاره کرده است که تغییر اقلیم اثرات مخرب قابل ملاحظه‌ای بر بخش کشاورزی داشته است (هیئت بین الدول تغییر اقلیم، 2013). افزایش غلظت دی­اکسید کربن تا 380 پی­پی­ام از زمان صنعتی شدن، افزایش دمای زمین، تغییر الگوی بارش و افزایش شدت پدیده‌هایی چون خشکسالی، سیل، طوفان و ... مواردی هستند که به صورت جدی تولید محصولات کشاورزی را تهدید می‌کنند. بر اساس برخی گزارش­ها تا سال 2050 نرخ رشد ذرت، برنج و گندم به ترتیب 12، 23 و 13 درصد کاهش خواهد یافت و قیمت این محصولات به ترتیب 90، 89 و 75 درصد نسبت به حال افزایش پیدا خواهد نمود. از طرفی تنوع گیاهی در انتهای سال 2030 نسبت به سال 2000 در اثر تغییر اقلیم به میزان 10% کاهش خواهد یافت (فائو[5]، 2015).

افزایش تغییرات اقلیمی با کاهش بهره‌وری زمین‌های زراعی و متعاقبا کاهش درآمد، روابط بازار را دچار اختلال کرده و کشاورزان خرده‌پا و معیشت جوامع روستایی با آسیب‌پذیری بیشتری مواجه می‌شوند. با ادامه روند تاثیرات منفی حاصل از تغییر اقلیم، انگیزه سرمایه‌گذاران کاهش یافته، ریسک پذیری بهره برداران مزارع تحلیل رفته و کشاورزان مجبور خواهند شد که برای حفظ تولید فشار بیشتری بر منابع وارد کرده، نهاده‌های برون مزرعه‌ای را افزایش داده و بی ثباتی را تشدید نمایند. این فعالیت‌ها به نوبه خود باعث افزایش ناپایداری‌های اقلیمی شده و از طرفی موجب رشد نرخ تولید و انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود. در صورت عدم تغییر بینش در مورد کشاورزی رایج و تطبیق با شرایط اقلیمی جدید، سیستم‌های تولیدی قادر به تأمین امنیت غذایی و مبارزه با تغییر اقلیم نخواهند بود (فائو، 2013). در واقع، چالش­های مرتبط با تغییر اقلیم در بخش کشاورزی نیاز به پذیرش راهکارهای نوآوری جهت افزایش تاب­آوری کشاورزان و کاهش اثرات تغییر اقلیم را روشن می‌سازد. مجموعه­ای از این راهکارها بوسیله­ی فائو (2010) به­عنوان کشاورزی هوشمند به اقلیم[6] نامیده می­شود.

کشاورزی هوشمند به اقلیم با تلفیق گیاه، دام، جنگل زراعی، بهبود مدیریت آفات و بیماری‌ها، آب و مواد مغذی، مدیریت چشم‌انداز، مدیریت علفزار و جنگل، روش‌هایی از جمله شخم کاهش یافته، استفاده از واریته‌ها و نژادهای متنوع، تلفیق درختان درون سیستم‌های زراعی، احیای زمین‌های تنزل یافته، بهبود کارایی مصرف آب و نیتروژن، مدیریت کود شامل استفاده از تجزیه‌کنندگان بی‌هوازی و ... می‌کوشد تا تنوع زیستی، کارایی، خودبسندگی، خودتنظیمی و خوداتکایی را به سیستم‌های زراعی القا کرده و از این طریق میزان انعطاف پذیری را ارتقا و خطر ناامنی غذایی را کاهش دهد (بارنت[7] و همکاران، 2008؛ ثورنتون[8] و همکاران، 2014). یا برای مثال تغییر در بارندگی یا افزایش شدید رخدادهای آب و هوایی، مانند خشکسالی، عملکرد و برداشت را به طور جدی به خطر می­اندازد. از طرف دیگر، کشاورزی همچنین می­تواند تغییرات آب و هوایی را کاهش دهد، به عنوان مثال بهبود ظرفیت انباشت کربن خاک­ها از طریق مدیریت مناسب امکان­پذیر است (مارتینسن[9] و همکاران،2019). در واقع، با محدود کردن استفاده از کودهای ازت یا عدم استفاده از روش­های متداول شخم زدن در راستای خاکورزی حفاظتی، ظرفیت خاک­های کشاورزی برای ذخیره کربن افزایش می‌یابد (کاماروتو[10] و همکاران، 2018). علاوه بر این، امکان کاهش مصرف آب از طریق سیستم­های نوین آبیاری مؤثر بر صرفه جویی در آب، افزایش ذخیره آب و مدیریت مؤثر آب نیز وجود دارد (ثورنتون و همکاران، 2014؛ لویدو[11] و همکاران، 2014). کشاورزی هوشمند در برابر تغییر اقلیم شامل راهکارهایی برای مدیریت مواد مغذی و آب، حفظ یا تقویت باروری خاک و کمک به مکانیزاسیون مزرعه است (اگانداری[12] و بولارینوا، 2018).

طیف گسترده­ای از ابزارها و خط­مشی­ها جهت اتخاذ شیوه­های کشاورزی هوشمند به اقلیم در کشاورزی ممکن است مورد استفاده قرار گیرد.  در این زمینه می­توان به ابزارهای نظارتی مبتنی بر کنترل و فرمان، ابزارهای اقتصادی مانند مالیات و سیاست­های جبرانی یا ابزارهای مبتنی بر اطلاعات، مانند برچسب زدن و صدور گواهینامه اشاره کرد (پاگلیاچی و همکاران، 2020).

چگونگی تصمیم گیری کشاورزان و عوامل تحریک کشاورزان برای اتخاذ و اجرای طرح‌های کشاورزی هوشمند به اقلیم بسیار مهم است و کلیدی‌ترین عامل در موفقیت این طرح‌ها محسوب می­شوند. در واقع برای اطمینان از پایداری کشاورزی در بلندمدت شناسایی عوامل محرک بر پذیرش استراتژی­های کشاورزی هوشمند به اقلیم بسیار حیاتی است (درسا[13] و همکاران، 2009).  تحقیق در مورد پذیرش کشاورزان و تداوم بکارگیری داوطلبانه طرح­های کشاورزی هوشمند به اقلیم نشان می­دهد که انتخاب کشاورزان متأثر از طیف وسیعی از عوامل مرتبط با محیط­زیست، تکنولوژی، ویژگی­های سیاست­ها، ساختار مزرعه، خصوصیات اقتصادی کشاورزان، نگرش­ها و انگیزه­ها و جنبه­های اجتماعی است (لئو[14] و همکاران، 2016؛ دنگ[15] و همکاران، 2016). اگرچه کشاورزان در معرض تغییرات آب و هوایی هستند، اما تصمیم­گیری در مورد تغییر شیوه­های کشاورزی آن­ها آشکار نیست. آنها ممکن است از نظر فنی آمادگی یا تمایلی به اتخاذ نوآوری نداشته باشند، یا قادر به درک مزایای این تغییرات در بلندمدت نباشند. بنابراین شناسایی محرک­های مؤثر بر پذیرش انواع راهکارهای کشاورزی هوشمند و افزایش آگاهی­های کشاورزان در این زمینه به منظور افزایش شمار کشاورزان بکار برنده­ی این راهکارها در برابر تغییر اقلیم ضروری است (پاگلیاچی و همکاران، 2020).

در مطالعات مختلف داخلی در مورد افزایش میانگین دمای کشور در همۀ فصول در دهه‌های اخیر اجماع نظر وجود دارد و با احتمال قوی دلیل این امر را به وقوع پدیده تغییر اقلیم در کشور نسبت می‌دهند (پرهیزکاری و همکاران، 1396؛ دانشکار آراسته و شکوهی، 1387؛ فرج­زاده اصل و همکاران، 1388). نتایج آزمون‌های همگنی نیز حاکی از این است که در طی 30 سال اخیر، میانگین بارش‌های کشور در فصول زمستان و بهار روندی کاهشی داشته و در مقابل، مقدار بارش‌ها در دو فصل دیگر (تابستان و پاییز) افزایش یافته است. همچنین، بسیاری از پژوهش‌های داخلی نیز وقوع تغییر اقلیم هواشناسی و هیدرولوژیکی در دهه‌های آینده را برای حوضه‌های آبریز مختلف در کشور تأیید کرده‌اند (پژوهشکدۀ هواشناسی کشور، 1381؛ گزارش دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا، 1394؛ حسینی و نظری، 1394). در اسناد بالادستی صنعت آب و قانون برنامۀ پنجم توسعه نیز بر مدیریت یکپارچه و سازگار با اقلیم منابع آب به دلیل بحران آب تأکید شده است.

 

2-اهمیت و ضرورت پژوهش

از جمع‌بندی مطالب آنچه استنباط می‌شود این است که پدیده تغییر اقلیم در ایران به طور اجتناب‌ناپذیری به وقوع پیوسته و در حال گسترده‌تر شدن است. از طرفی متوسط بارندگی در ایران در حدود 250 میلیمتر است که این مقدار کمتر از یک سوم متوسط بارش در دنیا (860 میلی‌متر) است. توزیع بارش‌ها در ایران نیز بسیار نامتناسب است و در بسیاری از مناطق کشور مقدار تبخیر و تعرق بیش از مقدار بارش سالانه است. همچنین براساس شاخص 10 ساله (SPE بارش، دما و تبخیر)، 1/98 درصد مساحت کشور دچار درجات مختلف خشکسالی است و در این بازه زمانی، تنها 6/1 درصد مساحت کشور در وضعیت نرمال و 3/0 درصد مساحت ایران در شرایط ترسالی قرار دارد (سازمان هواشناسی کشور، 1397).

از این رو پژوهش­های صورت گرفته در بررسی اثرات تغییر اقلیم بر بخش کشاورزی استان کرمان به دلیل نقش مهمی که در برقراری امنیت غذایی در سطح کشور ایفا می­کند، گامی مهم در جهت بهبود استراتژی­های سیاستی اتخاذ شده برای کنترل اثرات زیان­بار نوسانات اقلیمی بر بخش کشاورزی خواهد بود . با توجه به مطالب بیان شده، در این مطالعه سعی بر این است که عوامل محرک بر پذیرش انواع راهکارهای کشاورزی هوشمند در برابر تغییر اقلیم توسط کشاورزان استان کرمان مورد ارزیابی قرار گیرد تا با شناسایی این عوامل بتوان در جهت گسترش بکارگیری راهکارهای کشاورزی هوشمند در برابر تغییر اقلیم در منطقه مورد مطالعه گام موثری را برداشت.

 

[1] Cook

[2] Pagliacci

[3] IPCC

[4] Shaffril

[5] FAO

[6] Climate Smart Agriculture (CSA)

[7] Barnett

[8] Thornton

[9] Martinsen

[10] Camarotto

[11] Levidow

[12] Ogundari and Bolarinwa

[13] Deressa

[14] Luo

[15] Deng

خلاصه نتیجه اجرای طرح

پیوست ها
hide/show

نام فایل تاریخ درج فایل اندازه فایل دانلود
sign.jpg1399/11/06174899دانلود
Proposal04.docx1399/11/0698379دانلود