در سالهای اخیر محاسبه انتشار کربن ناشی از زمینهای کشاورزی (CEALU)[3] و کشف عوامل مؤثر بر تغییرات CEALU مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است (جو و هیو[4]، 2020). اکثر تحقیقات موجود در این زمینه برای کشور چین انجام شده است که در این رابطه میتوان به مطالعات لو و همکاران[5] (2018)، ژانگ و همکاران[6] (2018)، شیانگ و همکاران[7] (2019) و چن و همکاران[8] (2019) اشاره کرد.
نتایج مطالعات مختلف نشان داده است که رشد تولیدات کشاورزی منجر به افزایش تدریجی انتشار کربن شده است (زیو و لین[9]، 2017). بر این اساس ارتباط بین CEALU و رشد اقتصادی کشاورزی بایستی مورد توجه جدی قرار بگیرد (جو و هیو، 2020؛ لی و همکاران[10]، 2019). نهاد OECD در سال 2002 مفهوم جداسازی[11] در رابطه با توسعه اقتصادی و آلودگی محیطزیست را پیشنهاد داد (چن و همکارن، 2017). شاخص جداسازی به این معنی است که تغییرات رشد اقتصادی و آلودگی محیطزیست نباید همزمان باشد (تاپیو[12]، 2005).
در حال حاضر از روشهای جداسازی برای ارزیابی رابطه بین انتشار کربن و رشد اقتصادی استفاده میشود (وئی و همکاران[13]، 2019؛ وانگ و ژانگ[14]، 2020؛ ما و کای[15]، 2019). در واقع، بیشتر تحقیقات در مورد شاخص جداسازی به ارتباط بین رشد اقتصادی، انتشار کربن، مصرف انرژی و دیگر عوامل پرداختهاند (جیانگ و همکاران[16]، 2016). به طور کلی، از شاخص جداسازی به طور گستردهای برای بررسی ارتباط بین اقتصاد و اکولوژیک در صنعت، گردشگری، تولید، صنایع پیشرفته استفاده میشود. با این حال علیرغم بالا بودن سهم بخش کشاورزی در انتشار آلودگی و مناسب بودن این روش برای ارزیابی رابطه بین رشد اقتصاد کشاورزی و آلودگیهای این صنعت، مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد (لی و همکاران، 2019). علاوه بر این، در مطالعات گذشته به طور کلی انتشار دیاکسید کربن به عنوان معیار آلودگی محیطزیستی در نظر گرفته است. اما در نظر گرفتن شاخصهای کشاورزی مرتبط با آلودگی مانند سموم دفع آفات و مصرف کود شیمیایی با بهرهوری کشاورزی دارند.
این در حالی است که رشد سریع تولیدات کشاورزی در ایران منجر به مصرف زیاد منابع و انتشار بالای کربن شده است. کود و آفتکشهای شیمیایی به عنوان یک مؤلفه اصلی برای کشاورزی ایران شناخته میشوند و نقش مهمی در حفظ بهرهوری کشاورزی دارند. اما نگرانی از اثرات این نهادههای شیمیایی بر سلامت و محیطزیست در ایران در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است (عبداللهزاده و همکاران، 1395).
با توجه به مطالب بیان شده، در مطالعه حاضر با استفاده از دادههای تولید کشاورزی و مصرف نهادههای شیمیایی به عنوان شاخص آلودگی، ارتباط بین رشد تولید کشاورزی و آلودگی ناشی از فرایند تولید در این بخش در ایران ارزیابی شده است. برای دستیابی به این هدف از شاخص جداسازی استفاده شده است. در این مطالعه از متغیرهای سرانه ارزش تولید ناخالص کشاورزی، مصرف کودشیمیایی و سموم دفع آفات برای محاسبه شاخص جداسازی استفاده خواهد شد.
2- ضرورت تحقیق و سابقه علمی طرح و پژوهشهای انجام شده
در کشاورزی مدرن افزایش بهرهوری تولید به شدت به مصرف بالای کود و سموم شیمایی وابسته است که به افزایش نگرانی در مورد محیطزیست و سلامت انسانها منجر شده است (ژانگ و همکاران، 2019). در واقع، اقدامات انجام شده برای افزایش تولید محصولات کشاورزی منجر به استفاده بیش از حد از نهادههای شیمیایی همچون کودهای شیمیایی و سموم شیمیایی شده است (هوانگ و همکاران[17]، 2018). در طی سالهای گذشته تولید محصولات زراعی وابستگی شدیدی به مصرف کودهای شیمیایی پیدا کرده است به طوری که هم اکنون ضریب همبستگی مصرف کودهای شیمیایی و تولید محصولات کشاورزی در جهان برابر 9/0 است (هفر[18]، 2009). این در حالی است که آلودگیهای ناشی از مصرف کود شیمیایی و سموم دفع آفات ضمن آلودگی شدید مزارع منجر به بدتر شدن وضعیت نیتروژن و فسفر و ورود سایر آلایندههای آلی یا معدنی به آبهای سطحی و زیرزمینی شده است که این فرایند سلامت محیط و انسان را به خطر میاندازد (دو و همکارن[19]، 2016؛ لیو[20]، 2008). ادامه این شرایط با تخریب محیطزیست میتواند توسعه اقتصادی را محدود کند (لی و همکاران، 2020).
نتایج پایشهای سازمان غذا و دارو نشان میدهد که حداقل در 10 منطقه ایران میـزان باقیمانـده کودها و سـموم شـیمیایی در بسیاری از محصولات کشاورزی (سیبزمینی، پیـاز، کاهـو، خیـار، گوجه فرنگی، سیب درختـی و برنج) بیـش از حد مجاز است (خسروی و توحیدفر، 1395). بیتوجهـی بـه اصـول مصـرف بهینـه کودهـا و سـموم شـیمیایی در مـزارع و بقایـای خطرنـاک ایـن مـواد در محصولات کشـاورزی باعث شـده اسـت تـا در سـال ۲۰۰۷ سـازمان بهداشـت جهانـی در بیـن ۱۸۰ کشـور جهـان رتبـه ۱۲۳ را بـه ایران اختصاص دهد (مجردی و همکاران، 1393). علاوه بر این، مطابق توافقنامه پاریس، ایران متعهد شده است که تا سال 2030 انتشار گازهای گلخانهای را نسبت به سال 2010 به میزان 4 درصد کاهش دهد (کنوانسیون پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم[21]، 2015). در واقع کاهش CEALU همزمان با حفظ رشد اقتصادی میتواند چالشی جدی برای ایران باشد. به عبارتی کشور با چالش تعادل رشد تولید در بخش کشاورزی و CEALU روبرو است. بر این اساس، ارزیابی ارتباط بین رشد تولید و آلودگی در بخش کشاورزی و ارائه راهحل برای جداسازی CEALU از رشد اقتصادی تأثیر بسزایی در توسعه پایدار کشاورزی دارد.
کیو (چیو و همکاران[22]، 2018)، معتقد است که به منظور توسعه هماهنگ اقتصاد و محیطزیست میبایستی رشد اقتصادی و منابع محیطزیست را جداسازی کرد. ژانگ و همکاران[23] (2016) و ژونگ و همکاران[24] (2012) با استفاده از شاخص جداسازی ارتباط بین رشد اقتصادی و مصرف منابع و انرژی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که کشور چین در فرایند توسعه گذشته هزینههای زیست محیطی زیادی پرداخت کرده است. بنابراین، صرفهجویی در انرژی و کاهش انتشار میبایستی در اولویت اصلی این کشور قرار بگیرد. شاخص جداسازی در تجزیه و تحلیل رشد اقتصادی و پایداری نیز مورد استفاده قرار گرفته است. لونگ و وانگ[25] (2017) با کاربرد این شاخص بیان کردند که مصرف منابع و آلودگی محیطزیست ناشی از رشد اقتصادی، کاهش سطح رفاه جامعه را در چین به دنبال خواهد داشت. ژونگ و همکاران (2000) با استفاده از شاخص جداسازی به جداسازی ارتباط بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی در چین پرداخته و با استفاده از عوامل تأثیرگذار بر مصرف انرژی، حالتهای جداسازی را برای سالهای مورد مطالعه تعیین کرده و با تحلیل دلایل بروز این حالتها، توصیههای سیاستی را در این زمینه ارائه دادند. دفریتاس و کانکو[26] (2011) نیز با جداسازی بین نرخ رشد فعالیتهای اقتصادی و انتشار گازهای گلخانهای در کشور برزیل علل اصلی افزایش آلودگی را مورد بررسی قرار دادند. آنها بیان کردند که چندین دوره جداسازی در برزیل مشاهده شده و بیشترین اندازه جاسازی در سال 2009 رخ داده است.
هاشمی و آماده (1398) با استفاده از شاخص جداسازی حالتهای مختلف این شاخص را برای مصرف انرژی در دو بخش صنعت و حمل و نقل مشخص کردند. علیزاده (1395) نیز ارتباط بین انتشار دیاکسید کربن و رشد اقتصادی در زیربخشهای صنعتی ایران را با استفاده از شاخص آزادسازی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد در سالهای 1388 و 1389 جداسازی قوی در این زیربخشها وجود دارد.
به طور کلی، علیرغم مناسب بودن روش شاخص جداسازی برای ارزیابی رابطه بین رشد تولیدات بخش کشاورزی و آلودگیهای موجود، مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد. در رابطه با محاسبه شاخص جداسازی در بخش کشاورزی ایران نیز مطالعهای یافت نشده است.
[1] Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC)
[2] Bonnet et al.
[3] Carbon Emissions From Agricultural Land Utilization
[4] Zhou & Hu
[5] Lu et al.
[6] Zhang et al.
[7] Xiang et al.
[8] Chen et al.
[9] Xu & Lin
[10] Li et al.
[11].Decoupling
[12] Tapio
[13] Wu et al.
[14] Wang & Zhang
[15] Ma & Cai
[16] Jiang et al.
[17] Huang et al.
[18] Heffer
[19] Dou et al.
[20] Liu
[21] United Nations Framework Convention on Climate Change (UNFCCC)
[22] Qiu et al.
[23] Zhang et al.
[24] Zhong et al.
[25] Long & Wang
[26] De Freitas & Kaneko
چاپ صفحه | صفحه نخست سامانه | مجری و همکاران | اطلاعات تفضیلی | دانلود | دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان |
کد طرح | 400000004 |
عنوان فارسی طرح | تحلیل ارتباط بین تولید و آلودگی در بخش کشاورزی ایران با استفاده از شاخص جداسازی |
عنوان لاتین طرح | Analysis of the relationship between production and pollution in Iran's agricultural sector using the decoupling index |
محل اجرای طرح | دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان |
وضعیت اجرای طرح | |
تاریخ تصویب | |
تاریخ خاتمه |
نام و نامخانوادگی | سمت در طرح | نوع همکاری | درجهتحصیلی | پست الکترونیک |
---|---|---|---|---|
مصطفی مردانی | مجری | اول | دکترای تخصصی | mostafa.korg@yahoo.com |
عباس میرزایی | همکار | دوم | دکترای تخصصی | amirzaei@asnrukh.ac.ir |
عنوان | متن |
---|---|
پیشینه طرح | |
کلمات کلیدی | |
بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق | افزایش انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای انسان دلیل اصلی وقوع تغییرات جهانی اقلیم محسوب میشود که این مسئله رفاه جوامع انسانی و اکوسیستمها را با تهدید جدی مواجه کرده است (پانل بین دولتی تغییر اقلیم[1]، 2014). تولیدات کشاورزی پس از بخش انرژی با انتشار گازهای گلخانهای بیشترین تأثیر را بر محیطزیست دارند. انتشار خالص گازهای گلخانهای از کشاورزی، جنگل و دیگر کاربردهای زمین در سال 2010، 24 درصد محاسبه شده است؛ در حالیکه میزان این انتشار برای بخشهای انرژی و صنعت به ترتیب 35 و 21 درصد گزارش شده است (بونت و همکاران[2]، 2018). بر اساس گزارش بانک جهانی در سال 2018، حدود 20 درصد از انتشار دیاکسید کربن در سطح جهانی ناشی از شیوههای تولید کشاورزی است (بانک جهانی، 2018). در سالهای اخیر محاسبه انتشار کربن ناشی از زمینهای کشاورزی (CEALU)[3] و کشف عوامل مؤثر بر تغییرات CEALU مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است (جو و هیو[4]، 2020). اکثر تحقیقات موجود در این زمینه برای کشور چین انجام شده است که در این رابطه میتوان به مطالعات لو و همکاران[5] (2018)، ژانگ و همکاران[6] (2018)، شیانگ و همکاران[7] (2019) و چن و همکاران[8] (2019) اشاره کرد. نتایج مطالعات مختلف نشان داده است که رشد تولیدات کشاورزی منجر به افزایش تدریجی انتشار کربن شده است (زیو و لین[9]، 2017). بر این اساس ارتباط بین CEALU و رشد اقتصادی کشاورزی بایستی مورد توجه جدی قرار بگیرد (جو و هیو، 2020؛ لی و همکاران[10]، 2019). نهاد OECD در سال 2002 مفهوم جداسازی[11] در رابطه با توسعه اقتصادی و آلودگی محیطزیست را پیشنهاد داد (چن و همکارن، 2017). شاخص جداسازی به این معنی است که تغییرات رشد اقتصادی و آلودگی محیطزیست نباید همزمان باشد (تاپیو[12]، 2005). در حال حاضر از روشهای جداسازی برای ارزیابی رابطه بین انتشار کربن و رشد اقتصادی استفاده میشود (وئی و همکاران[13]، 2019؛ وانگ و ژانگ[14]، 2020؛ ما و کای[15]، 2019). در واقع، بیشتر تحقیقات در مورد شاخص جداسازی به ارتباط بین رشد اقتصادی، انتشار کربن، مصرف انرژی و دیگر عوامل پرداختهاند (جیانگ و همکاران[16]، 2016). به طور کلی، از شاخص جداسازی به طور گستردهای برای بررسی ارتباط بین اقتصاد و اکولوژیک در صنعت، گردشگری، تولید، صنایع پیشرفته استفاده میشود. با این حال علیرغم بالا بودن سهم بخش کشاورزی در انتشار آلودگی و مناسب بودن این روش برای ارزیابی رابطه بین رشد اقتصاد کشاورزی و آلودگیهای این صنعت، مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد (لی و همکاران، 2019). علاوه بر این، در مطالعات گذشته به طور کلی انتشار دیاکسید کربن به عنوان معیار آلودگی محیطزیستی در نظر گرفته است. اما در نظر گرفتن شاخصهای کشاورزی مرتبط با آلودگی مانند سموم دفع آفات و مصرف کود شیمیایی با بهرهوری کشاورزی دارند. این در حالی است که رشد سریع تولیدات کشاورزی در ایران منجر به مصرف زیاد منابع و انتشار بالای کربن شده است. کود و آفتکشهای شیمیایی به عنوان یک مؤلفه اصلی برای کشاورزی ایران شناخته میشوند و نقش مهمی در حفظ بهرهوری کشاورزی دارند. اما نگرانی از اثرات این نهادههای شیمیایی بر سلامت و محیطزیست در ایران در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است (عبداللهزاده و همکاران، 1395). با توجه به مطالب بیان شده، در مطالعه حاضر با استفاده از دادههای تولید کشاورزی و مصرف نهادههای شیمیایی به عنوان شاخص آلودگی، ارتباط بین رشد تولید کشاورزی و آلودگی ناشی از فرایند تولید در این بخش در ایران ارزیابی شده است. برای دستیابی به این هدف از شاخص جداسازی استفاده شده است. در این مطالعه از متغیرهای سرانه ارزش تولید ناخالص کشاورزی، مصرف کودشیمیایی و سموم دفع آفات برای محاسبه شاخص جداسازی استفاده خواهد شد. 2- ضرورت تحقیق و سابقه علمی طرح و پژوهشهای انجام شده در کشاورزی مدرن افزایش بهرهوری تولید به شدت به مصرف بالای کود و سموم شیمایی وابسته است که به افزایش نگرانی در مورد محیطزیست و سلامت انسانها منجر شده است (ژانگ و همکاران، 2019). در واقع، اقدامات انجام شده برای افزایش تولید محصولات کشاورزی منجر به استفاده بیش از حد از نهادههای شیمیایی همچون کودهای شیمیایی و سموم شیمیایی شده است (هوانگ و همکاران[17]، 2018). در طی سالهای گذشته تولید محصولات زراعی وابستگی شدیدی به مصرف کودهای شیمیایی پیدا کرده است به طوری که هم اکنون ضریب همبستگی مصرف کودهای شیمیایی و تولید محصولات کشاورزی در جهان برابر 9/0 است (هفر[18]، 2009). این در حالی است که آلودگیهای ناشی از مصرف کود شیمیایی و سموم دفع آفات ضمن آلودگی شدید مزارع منجر به بدتر شدن وضعیت نیتروژن و فسفر و ورود سایر آلایندههای آلی یا معدنی به آبهای سطحی و زیرزمینی شده است که این فرایند سلامت محیط و انسان را به خطر میاندازد (دو و همکارن[19]، 2016؛ لیو[20]، 2008). ادامه این شرایط با تخریب محیطزیست میتواند توسعه اقتصادی را محدود کند (لی و همکاران، 2020). نتایج پایشهای سازمان غذا و دارو نشان میدهد که حداقل در 10 منطقه ایران میـزان باقیمانـده کودها و سـموم شـیمیایی در بسیاری از محصولات کشاورزی (سیبزمینی، پیـاز، کاهـو، خیـار، گوجه فرنگی، سیب درختـی و برنج) بیـش از حد مجاز است (خسروی و توحیدفر، 1395). بیتوجهـی بـه اصـول مصـرف بهینـه کودهـا و سـموم شـیمیایی در مـزارع و بقایـای خطرنـاک ایـن مـواد در محصولات کشـاورزی باعث شـده اسـت تـا در سـال ۲۰۰۷ سـازمان بهداشـت جهانـی در بیـن ۱۸۰ کشـور جهـان رتبـه ۱۲۳ را بـه ایران اختصاص دهد (مجردی و همکاران، 1393). علاوه بر این، مطابق توافقنامه پاریس، ایران متعهد شده است که تا سال 2030 انتشار گازهای گلخانهای را نسبت به سال 2010 به میزان 4 درصد کاهش دهد (کنوانسیون پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم[21]، 2015). در واقع کاهش CEALU همزمان با حفظ رشد اقتصادی میتواند چالشی جدی برای ایران باشد. به عبارتی کشور با چالش تعادل رشد تولید در بخش کشاورزی و CEALU روبرو است. بر این اساس، ارزیابی ارتباط بین رشد تولید و آلودگی در بخش کشاورزی و ارائه راهحل برای جداسازی CEALU از رشد اقتصادی تأثیر بسزایی در توسعه پایدار کشاورزی دارد. کیو (چیو و همکاران[22]، 2018)، معتقد است که به منظور توسعه هماهنگ اقتصاد و محیطزیست میبایستی رشد اقتصادی و منابع محیطزیست را جداسازی کرد. ژانگ و همکاران[23] (2016) و ژونگ و همکاران[24] (2012) با استفاده از شاخص جداسازی ارتباط بین رشد اقتصادی و مصرف منابع و انرژی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که کشور چین در فرایند توسعه گذشته هزینههای زیست محیطی زیادی پرداخت کرده است. بنابراین، صرفهجویی در انرژی و کاهش انتشار میبایستی در اولویت اصلی این کشور قرار بگیرد. شاخص جداسازی در تجزیه و تحلیل رشد اقتصادی و پایداری نیز مورد استفاده قرار گرفته است. لونگ و وانگ[25] (2017) با کاربرد این شاخص بیان کردند که مصرف منابع و آلودگی محیطزیست ناشی از رشد اقتصادی، کاهش سطح رفاه جامعه را در چین به دنبال خواهد داشت. ژونگ و همکاران (2000) با استفاده از شاخص جداسازی به جداسازی ارتباط بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی در چین پرداخته و با استفاده از عوامل تأثیرگذار بر مصرف انرژی، حالتهای جداسازی را برای سالهای مورد مطالعه تعیین کرده و با تحلیل دلایل بروز این حالتها، توصیههای سیاستی را در این زمینه ارائه دادند. دفریتاس و کانکو[26] (2011) نیز با جداسازی بین نرخ رشد فعالیتهای اقتصادی و انتشار گازهای گلخانهای در کشور برزیل علل اصلی افزایش آلودگی را مورد بررسی قرار دادند. آنها بیان کردند که چندین دوره جداسازی در برزیل مشاهده شده و بیشترین اندازه جاسازی در سال 2009 رخ داده است. هاشمی و آماده (1398) با استفاده از شاخص جداسازی حالتهای مختلف این شاخص را برای مصرف انرژی در دو بخش صنعت و حمل و نقل مشخص کردند. علیزاده (1395) نیز ارتباط بین انتشار دیاکسید کربن و رشد اقتصادی در زیربخشهای صنعتی ایران را با استفاده از شاخص آزادسازی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد در سالهای 1388 و 1389 جداسازی قوی در این زیربخشها وجود دارد. به طور کلی، علیرغم مناسب بودن روش شاخص جداسازی برای ارزیابی رابطه بین رشد تولیدات بخش کشاورزی و آلودگیهای موجود، مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد. در رابطه با محاسبه شاخص جداسازی در بخش کشاورزی ایران نیز مطالعهای یافت نشده است. [1] Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC) [2] Bonnet et al. [3] Carbon Emissions From Agricultural Land Utilization [4] Zhou & Hu [5] Lu et al. [6] Zhang et al. [7] Xiang et al. [8] Chen et al. [9] Xu & Lin [10] Li et al. [11].Decoupling [12] Tapio [13] Wu et al. [14] Wang & Zhang [15] Ma & Cai [16] Jiang et al. [17] Huang et al. [18] Heffer [19] Dou et al. [20] Liu [21] United Nations Framework Convention on Climate Change (UNFCCC) [22] Qiu et al. [23] Zhang et al. [24] Zhong et al. [25] Long & Wang [26] De Freitas & Kaneko |
خلاصه نتیجه اجرای طرح |
نام فایل | تاریخ درج فایل | اندازه فایل | دانلود |
---|---|---|---|
Proposal04.docx | 1400/03/03 | 89315 | دانلود |
CamScanner 05-24-2021 09.56.pdf | 1400/03/03 | 212108 | دانلود |